امام جعفر صادق عليه السلام
نام امام جعفر صادق و نياكان او عليهمالسلام :
او امام جعفر، فرزند محمّد، فرزند عليّ، فرزند حسين، فرزند عليّ بن ابىطالب، فرزند عبدالمطّلب، فرزند هاشم فرزند عبدمناف است.
كنيه او: ابو عبداللّه.
القاب او: صادق[راستگو، راستكردار]، فاضل، طاهر [پاك]، كافل [سرپرست فقرا و ايتام]، صابر [بردبار]... .
مادر او عليه السلام: فاطمه دختر قاسم بن محمّد بن ابىبكر[1].
ولادت امام جعفر صادق عليه السلام:
روز دوشنبه هفدهم ربيع الأوّل سال هشتاد و سه هجرى است و بعضى گفتهاند: روز سه شنبه هشتم رمضان همان سال.[2]
سخنان ديگران درباره امام جعفر صادق عليه السلام:
ذهبى در شرح زندگى ايشان گويد: جعفر، فرزند محمّد، فرزند على، فرزند شهيد ابى عبداللّه، گل پيامبر و نوه و محبوبش حسين، فرزند امير مؤمنان
ابى الحسن على بن ابىطالب، فرزند عبد مناف بن شيبه ـ و او عبدالمطّلب است ـ فرزند هاشم ـ و اسم او عمرو است ـ فرزند عبدمناف بن قُصيّ، امام صادق بزرگ بنى هاشم، ابا عبداللّه قرشى هاشمى علوى نبوى مدنى يكى از بزرگان بلندآوازه است.[3]
در جاى ديگر درباره ايشان مىگويد: جعفر فرزند محمّد فرزند على فرزند حسين، هاشمى ابا عبداللّه، يكى از امامان بزرگ و بلندآوازه و نيكوكار و راستگوى و والا مقام است.[4]
شيخ كمال الدين محمّد بن طلحه شافعى درباره آن حضرت مىگويد: او از بزرگان اهل بيت و سروران آنان است، داراى دانشهاى زياد، عبادتهاى فراوان، ذكرهاى پيوسته و وارستگى آشكار و تلاوت بسيار قرآن است، در معانى قرآن غواصى مىكرد و از اقيانوس آن گوهرها و جواهرات (معارف) را بيرون مىكشيد و به نتايج عجيبى دست مىيافت. لحظات زندگىاش را بر اساس انواع طاعات تقسيم مىكرد و بر اين اساس خود را مورد محاسبه قرار مىداد، ديدار او آخرت را به ياد مىآورد، و شنيدن كلامش موجب دورى از دنيا مىشد، و پيروى او بهشت را به ارمغان مىآورد، نور چهرهاش شاهد آن بود كه از نسل پيامبر است، و پاكى كردارش نشانگر آن بود كه از ذريّه رسالت است.[5]
از او حديث نقل كردهاند و جماعتى از امامان و بزرگان (اهل سنت) از دانش او بهره بردهاند... و فرا گرفتن حديث از او را (افتخار و) منقبتى براى خود شمردهاند و فضيلتى كه به دست آوردهاند.[6]
شيخ على بن محمّد المالكى معروف به ابن صباغ مىگويد: [امام ]جعفر صادق عليه السلامجانشين پدرش محمّد بن على عليهماالسلام و وصىّ او و برپا كننده امامت بعد از او بود، و بر امّت با فضل دانش خود برترى داشت، از همه نامورتر بود و قدر و منزلتش از همه بالاتر بود، و مردم به حدّى از دانش او نقل كردند كه سوارهها به حركت در آمدند و آوازه و ياد و نامش در همه شهرها پيچيد و دانشمندان به اندازهاى كه از او حديث نقل شده از هيچ يك از اهل بيت عليهمالسلام حديث نقل نكردهاند.
و بسيارى از بزرگان امّت از او حديث نقل كردهاند مانند يحيى بن سعيد، ابن جريح، مالك بن انس، سفيان ثورى، ابن عينيه، ابو حنيفه، شعبة، ابو ايوب سجستانى و غيره.[7]
عالم نسب شناس جمال الدين احمد بن على الحسينى معروف به ابن عِنَبَه درباره آن حضرت مىگويد: به او ستون گرانمايگى گفته مىشود و فضايل او بين مردم پيوسته و فراوان گفته مىشود و بين خاص و عام مشهور و بلندآوازه است.
محيى الدين نووى از عمر بن ابى المقدام (از علماى اهل سنت) نقل مىكند كه گفت: هر گاه به جعفر بن محمّد نظر مىافكندم مىيافتم كه از نسل پيامبران است.[8]
ابن خلّكان از علماى اهل سنت در كتاب وفيات درباره آن حضرت مىگويد: ... از بزرگان اهل بيت بود، و صادق لقب گرفته بود چون در گفتارش راستگو بود و فضائلش مشهورتر از آنست كه بيان شود[9].
شهرستانى در كتاب ملل و نحل مىگويد: ابو عبداللّه جعفر بن محمّد صادق، او داراى علم سرشار در دين، و ادب كامل در حكمت، و بىرغبتى كامل نسبت به دنيا و پارسايى تامّ نسبت به شهوات و هواى نفس بود، و مدتى در مدينه زيست كه پيروانش را بهره رساند و دوستدارانش را از اسرار علوم لبريز ساخت... .[10]
شيخ عبداللّه شبراوى مىگويد: ششم از امامان جعفر صادق، داراى مناقب زياد و فضائل مشهور است... و فضائل ناياب و شرافت او بر پيشانى روزگار نمودار و انجمنهاى بزرگوارى و عزّت از مفاخر و آثار او آكنده است.[11]
مالك بن انس: [امام يكى از چهار فرقه اهل سنت] مىگويد: برتر از فضل و علم و عبادت (امام) جعفر صادق عليه السلام را هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر هيچ قلبى خطور نكرده است[12].
زيد بن على [فرزند امام سجاد عليه السلام كه زيديه او را امام خود مىدانند] مىگويد: خداوند در هر زمانى مردى از ما اهل بيت را بر آفريدگانش حجت قرار داده است و حجت زمان ما فرزند برادرم جعفر است هر كه از او پيروى كند گمراه نمىشود و هر كه با او مخالفت ورزد هدايت نمىشود.[13]
مذهب جعفرى:
فرصتى براى امام صادق عليه السلام جهت نشر علوم و عقائد و معارف اهل بيت پيش آمد كه براى ساير ائمه فراهم نشد و آن به چند علت بود:
- امام صادق عليه السلام معاصر اواخر دولت بنى مروان و اوائل دولت بنى عباس بود
[كه اولى سست شده و در آستانه فروپاشى بود و دومى هنوز شكل نگرفته و مسلط نشده بود] و درگيرى اين دو گروه با هم براى تصاحب قدرت، موجب شد كه از درگيرى با امام عليه السلام و محدود و محصور ساختن او منصرف شوند و اين فرصتى براى آن حضرت عليه السلام پيش آورد كه براى نياكان و فرزندانش رخ نداد. - طولانى بودن زمان امامت آن حضرت كه بيش از سى سال به درازا كشيد.
- ظهور تعدادى مدارس علمى و مذاهب فقهى به طورى كه ايام امامتش ايّام علم و فقه و كلام و مناظره بود او آشكارا حق را بيان مىكرد و مطالب باطل و گمراه كننده را از ميان بر مىداشت.
- بسيارى شاگردان آن حضرت، تعداد آنان را چهار هزار يا بيشتر ذكر كردهاند كه در ميان آنان از بزرگان و رهبران و امامان اهل سنت همچون مالك و ابوحنيفه وسفيانها و ديگران به چشم مىخورد.
اينها موجب شد كه مذهب اهل بيت به نام مذهب جعفرى شناخته شود.
از جمله تعاليم و توصيههاى امام جعفر صادق عليه السلام:
مردم را از راه [عمل و] غير زبان خود به نيكى دعوت كنيد تا از شما كوشش و راستى و پرهيزكارى ببينند.[14]
و نيز فرمود: فقط دوست دارم جوانان شما را از صبحگاه [تلاشگر و] در دو حال ببينم: يا داشمند يا دانش پژوه، سوگند به خدايى كه محمد را به حق به پيامبرى برانگيخت اگر چنين نكند كوتاهى كرده است، و اگر كوتاهى كند (عمر خود را) تباه كرده است، و اگر تباه كند گناه كرده است، و اگر گناه كند در آتش جاى دارد.[15]
و نيز فرمود: پيامبر حجّت خدا بر بندگان است، و حجّت ميان خدا و بندگان عقل است.[16]
و نيز فرمود: دانش سپر (محافظ) است، و راستى گرانمايگى و عزت است، و نادانى خوارى است، و فهم بزرگوارى است، و سخاوت رستگارى است، و خوشخوئى مهرانگيز است، و كسى كه زمانش را بشناسد شبهه بر او هجوم نياورد، و دور انديشى چراغدان گمان[ها] است (كسى كه به چيزى گمان دارد بايد با دورانديشى و احتياط عمل كند تا در تاريكى خطا و پشيمانى واقع نشود). و خدا دوستدار كسى است كه او را بشناسد و دشمن كسى است كه [او را نشناخته و] چيزى از خود بسازد و به خدا نسبت دهد، و خردمند آمرزنده است، و نادان نمك به حرام و حيلهگر است، اگر مىخواهى احترام شوى نرمخو و مهربان باش و اگر مىخواهى اهانت شوى [تندخو باش و] درشتى كن، و هر كه ذاتش گرانمايه باشد دلش مهربان است، و آنكه [ذات و] تبارش ناهنجار باشد سنگ دل است، و هر كه (در انجام وظيفه) كوتاهى كند سردرگم شود، و هر كس از سرانجام كار خود نگران است در آنچه نمىداند تحقيق مىكند، و كسى كه نا آگاهانه به كارى اقدام كند خود را به دردسر مىافكند.[17]
و نيز فرمود: به اهل بيت پيامبرتان نظر كنيد و همپاى راه و سيره آنان باشيد و قدم جاى قدم آنان بگذاريد زيرا آنان هرگز شما را از راه هدايت خارج نمىكنند و به گمراهى و فساد برنمىگردانند.[18]
مواضع قاطع امام جعفر صادق عليه السلام:
روزى مگسى بر صورت منصور (خليفه عباسى) نشست و او آن را كنار زد، دوباره بازگشت تا منصور را به ستوه آورد، امام صادق عليه السلام در آن موقع حضور داشت، منصور گفت: اى أبا عبداللّه! خدا مگس را براى چه آفريده است؟ حضرت فرمود: براى آنكه با آن سركشان را خوار كند، پس منصور ساكت شد.[19]
ابن حمدون مىگويد: منصور به امام نامه نوشت كه جرا شما مثل ساير مردم نزد ما رفت و آمد نمىكنى؟ حضرت جواب داد، ما جرمى نداريم كه از جهت آن از تو بترسيم، و نزد تو از امور آخرت چيزى نيست كه به آن اميد داشته باشيم، و تو در نعمتى نيستى كه به تو شادباش بگوئيم، و آن را نقمت نمىبينى كه به تو تسليت بگوييم پس نزد تو چه كنيم؟!
منصور نوشت: همراه ما باشيد تا ما را نصحيت كنيد، حضرت جواب داد: كسى كه دنيا را بخواهد تو را نصحيت نمىكند و كسى كه آخرت را بخواهد با تو همراه نمىشود.
منصور گفت: به خدا قسم فرق كسانى كه به دنبال دنيا هستند با كسانى كه به دنبال آخرت هستند را بر من معلوم كرد، و او از كسانى است كه آخرت را مىخواهد نه دنيا را[20].
عبداللّه بن سليمان تميمى نقل مىكند: زمانى كه محمد و ابراهيم فرزندان عبداللّه بن حسن بن حسن (نوههاى امام مجتبى عليهمالسلام) كشته شدند منصور شخصى به نام شبَّة بن عقال را رهسپار مدينه و والى مردم قرار داد، او چون وارد شد و روز
جمعه فرا رسيد به مسجد النبى در آمد و بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى گفت: على بن ابىطالب با جماعت مسلمين به مخالفت برخاست و با مؤمنين جنگيد و امر حكومت را براى خود خواست و آن را از اهلش باز داشت، پس خداوند او را از آرزوهايش محروم كرد و با غم و اندوه از دنيا برد، و اين فرزندانش نيز راه او را دنبال مىكنند و بدون لياقت به دنبال حكومت هستند، از اين رو در اطراف زمين كشته مىشوند و در خون خود غوطه مىخورند.
او مىگويد: سخن او بر مردم گران آمد ولى كسى جرأت سخن گفتن نداشت در اين هنگام شخصى با لباس مندرس[21] برخاست و گفت:
ما خدا را سپاس مىگوييم و بر محمد خاتم پيامبران و سرور فرستادگان و بر همه فرستادگان خدا و پيامبرانش درود مىفرستيم، اما آنچه از خير و خوبى گفتى پس ما شايسته آنيم، و آنچه از بدى گفتى تو و سرورت سزاوار و شايسته آن هستيد، اى كه بر مركب ديگرى سوارى و توشهى ديگرى را مىخورى! برو گم شو. سپس به مردم رو كرد و فرمود: آيا خبر ندهم شما را از كسى كه در قيامت از سبكترين مردم در ترازوى عمل، و آشكارترين آنان در زيان است؟ كسى كه آخرت خود را به دنياى ديگرى بفروشد و او همين فاسق است. پس سكوت مردم را فرا گرفت، و حاكم در حالى كه هيچ سخنى [براى گفتن] نداشت از مسجد بيرون رفت. پرسيدم اين مرد كيست؟ گفتند: اين جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابىطالب ـ كه صلوات خدا بر آنان باد ـ است.[22]
نمونههايى از احتجاجات امام جعفر صادق عليه السلام :
از هشام بن حكم نقل شده كه گفت: ابن ابى العوجاء[23] [كه يكى از زنديقهاى عصر امام صادق عليه السلام بود] خدمت امام صادق عليه السلام رسيد، امام صادق عليه السلام به او فرمود: اى پسر ابى العوجاء! آيا تو ساخته [و آفريده] شدهاى يا ساخته نشده؟
گفت: من ساخته شده نيستم.
حضرت فرمود: اگر ساخته [ و آفريده] شده بودى چگونه بودى؟
ابن ابى العوجاء نتوانست جواب دهد بلند شد و رفت[24].
از يونس بن يعقوب نقل شده كه گفت: خدمت امام صادق عليه السلامبودم كه مردى از اهل شام بر حضرت وارد شد و گفت: من عالم به دانش كلام و فقه و واجبات هستم، آمدهام تا با اصحابت مناظره كنم.
حضرت به او فرمود: آيا اين سخن تو از سخن رسول خدا صلىاللهعليهوآلهاست يا از خودت مىباشد؟
گفت: برخى از سخن رسول خدا است و برخى از خودم.
فرمود: پس در اين صورت تو شريك رسول خدا صلىاللهعليهوآله هستى! گفت: نه.
فرمود: آيا وحى را از خداوند متعال شنيدهاى؟ گفت: نه.
فرمود: پس آيا فرمانبرى تو همچون فرمانبرى رسول خدا واجب است؟ گفت: نه.
حضرت رو كرد به من و فرمود: اى يونس! اين پيش از آنكه سخن بگويد پاسخ خود را داد.[25]
از عبداللّه بن شبرمه نقل شده كه گفت: من و ابوحنيفه خدمت امام رسيديم، حضرت به ابن ابى ليلى فرمود: اين كيست كه همراه تو است؟ گفت: اين مردى است كه در امر دين آگاه و صاحب نفوذ است.
فرمود: گويا امر دين را با رأى خود قياس مىكند؟ گفت: آرى.
امام به ابو حنيفه فرمود: نامت چيست؟ گفت: نعمان...
فرمود: گمان نمىكنم چيزى بلد باشى. ـ سپس امام عليه السلام شروع كرد درباره چيزهايى از او بپرسد، ابو حنيفه نتوانست پاسخ بگويد، و چون امام عليه السلام از آنها پاسخ داد ـ فرمود: اى نعمان! پدرم از جدّم به من خبر داد كه رسول خدا صلىاللهعليهوآلهفرمود: نخستين كسى كه امر دين را با رأى خود قياس كرد ابليس بود، خداوند متعال به او فرمود: براى آدم سجده كن، گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»[26] «من از او بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گِل آفريدى»، پس هر كه دين را با رأى خود قياس كند خداوند متعال در قيامت او را قرين و همنشين ابليس سازد، زيرا او در قياس كردن از ابليس پيروى نموده است[27].
شهادت امام جعفر صادق عليه السلام:
كه سلام خدا بر او باد در ماه شوّال سال 148 هجرى از دنيا رفت، و گفته شده كه: روز دوشنبه نيمه ماه رجب همان سال از دنيا رفته است.[28]
[1] و 2ـ نگاه كنيد: موسوعه زيارات المعصومين عليهمالسلام، ج 1، ص 359 ـ 361.
[3] ـ سير أعلام النبلاء، ج 6، ص 255، شماره 117.
[4] ـ ميزان الاعتدال، ج 1، ص 414، شماره 1519.
[5] ـ مطالب السؤول، ج 2، ص 110.
[6] ـ فصول المهمّه، ج 2، ص 907 ـ 909.
[7] ـ عُمدة الطالب، ص 176.
[8] ـ تهذيب الأسماء واللغات، ج 1، ص 150، صفة الصفوة، ج 2، ص 98، حلية الاولياء، ج 3، ص 225، شماره 236.
[9] ـ وفيات الأعيان، ج 1، ص 327، شماره 131.
[10] ـ ملل و نحل، ج 1، ص 147.
[11] ـ الإتحاف بحبّ الأشراف، ص 146.
[12] ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 248.
[13] ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 277.
[14] ـ كافى، ج 2، ص 105، ح 10.
[15] ـ امالى طوسى، ج 1، ص 310.
[16] ـ كافى، ج 1، ص 25، ح 22.
[17] ـ تحف العقول، ص 356.
[18] ـ شرح نهج البلاغه از شيخ محمّد عبده، ج 1، ص 189.
[19] ـ نور الأبصار شبلنجي، ص 299.
[20] ـ كشف الغمّه، ج 2، ص 420.
[21] ـ السَّحْق: الثوب الخلق الّذي انسحق وبَليَ به. لسان العرب، ج 10، ص 153.
[22] ـ امالى طوسى، ج 1، ص 50 .
[23] ـ هو عبدالكريم بن أبي العوجاء، أحد الزنادقة في عصر الإمام الصادق عليه السلام. نگاه كنيد: الكنى والألقاب قمّي، ج 1، ص 201.
[24] ـ احتجاج، ج 2، ص 333.
[25] ـ همان، ج 2، ص 364.
[26] ـ اعراف، آيه 12.
[27] ـ حلية الاولياء، ج 3، ص 229، ح 3797، كشف الغمّه، ج 2، ص 397 از حلية الاولياء.
[28] ـ نگاه كنيد: موسوعه زيارات المعصومين عليهمالسلام، ج 1، ص 361.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.