-بعد-از-عاشورا.png

وقایع پس از عاشورا – سال 61 هجری

11 محرم:

  • صبح، عمر سعد بر کشته های لشگر خود نماز خوانده و دستور داد به خاک سپردند.
  • بعدازظهر، به دستور عمرسعد، باقیمانده کاروان حسین(ع) را از قتلگاه و از کنار بدن امام(ع) و دیگر شهیدان عبور داده و با این شکنجه روحی، بسوی کوفه روانه کردند.
  • سر امام(ع) را پیش ابن زیاد بردند.
  • کاروان اسرا را در بیرون کوفه اسکان موقت دادند.

12محرم:

  • توسط مردان قبیله بنی اسد، دفن بدن بی سر شهیدان شروع شد.
  • جارچیان حکومت، کوفیان را فرا مى خوانند تا از اسیران جنگى خویش دیدار کنند!
  • کوفیان هم، بى شرمانه آمدند. آمدند براى تماشا!
  • امام سجاد(ع) از خیمه ها خارج مى شود، وقتی هلهله و شادی و سنگ پرانی مردم را دید فرصت را غنیمت شمرد و به سخنرانی افشاگرانه خود پرداخت: «هان، ای مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه هایی را برای پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟... وای بر شما! از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید. به چه رویی به رسول(ص) خواهید نگریست؟»
  • ارسال نامه به یزید و اعلام پیروزی بر کاروان حسین توسط ابن زیاد

13 محرم:

  • آراستن مجلسی در دربار ابن زیاد و به حضور طلبیدن کاروان اسرا توسط او
  • رفتار توهین آمیز و سخنان سبک ابن زیاد به حضرت زینب(س)، مبنی بر«خوار کردن خاندان حسین توسط خداوند، بدلیل خروج بر خلیفه وقت»
  • پاسخ حضرت زینب(س)، مبنی بر«حرمت و عزتی که خداوند بخاطر پیامبرش، به خاندان حسین(ع) داد و ذلت و خفتی که خاندان حکومت بخاطر جنایتی که انجام داد به آن دچار گشته است.»
  • توهین ابن زیاد به امام سجاد(ع) و دستور قتل ایشان، بدلیل ناتوانی از مباحثه با او
  • دستور ابن زیاد، مبنی بر گرداندن سر مقدس امام(ع) در کوچه ها برای ایجاد وحشت در مردم
  • دستور انتقال سریع اسرا به شام، توسط ابن زیاد، برای ملاقات با یزید، جهت جلوگیری از افشاگری های بیشتر کاروان

1 تا 19 صفر:

  • آذین بندی شهر شام توسط عمال حکومت و اعلام پیروزی یزید بر حسین(ع) با تبلیغات«خارجی و مهدور الدم بودن او»
  • ورود کاروان اسرا به شام و مورد تمسخر قرار گرفتن آنها توسط افراد وابسته به حکومت
  • سخنان اهانت آمیز پیرمردی در مسیر حرکت امام(ع): شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امير المؤمنين يزيد را بر شما پيروزی داد.
  • پاسخ امام سجاد(ع) مبنی بر: «اين آيه را قراءت کرده ای: قل لا أسئلکم عليه أجرا الا المودة فی القربی . گفت: آری. امام(ع) فرمود: آن خويشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماييم.»
  • توبه آن پیرمرد و اعتراض به عمال حکومت و کشتن او، برای زهر چشم گرفتن از معترضین احتمالی
  • به حضور طلبیدن اسرا توسط یزید، و رفتار توهین آمیز او با سر امام (ع) در جمع همه حاضرین دعوت شده
  • سخنرانی و پاسخ کوبنده حضرت زینب(س) به یزید که: «اي يزيد آيا گمان مي بري اين كه اطراف زمين و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتي و راه چاره را بر ما بستي كه ما را به مانند كنيزان به اسيري برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و تو داراي مقام و منزلت شده اي، پس خود را بزرگ پنداشته به خود باليدي، شادمان و مسرور گشتي كه ديدي دنيا چند روزي به كام تو شده و كارها بر وفق مراد تو مي چرخد؟ آرام باش، آهسته تر.  آيا فراموش كرده اي قول خداوند متعال را «گمان نكنند آنان كه كافر گشته اند اين كه ما آنها را مهلت مي دهيم به نفع و خير آنان است، بلكه ايشان را مهلت مي دهيم تا گناه بيشتر كنند و آنان را عذابي باشد دردناك!»
  • خواندن آیاتی از قرآن، توسط یزید و استفاده ابزاری از آنها، برای مشروعیت بخشی به کارهای خود
  • پاسخ کوبنده امام سجاد(ع) به اهانت های یزید که: «ای پسر معاویه و هند و صخرا! پیش از این که به دنیا بیایی، پیغمبری و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. روز بدر، احد و احزاب، پرچم رسول الله(ص) در دست پدر من بود، و پدر و جد تو پرچم کفار را در دست داشتند. سپس فرمود: ای یزید! اگر می دانستی چه کرده ای و بر سر پدر و برادر و عموزاده ها و خاندان من چه آورده ای، به کوه ها می گریختی و بر ریگ ها می خفتی و بانگ و فریاد بر می داشتی»
  • دستور یزید برای حضور عمومی مردم در مسجد شام به همراه کاروان اسرا، و سخنرانی خطیب مزدور او برای توجیه شرعی کشتار کربلا و اسارت باقی مانده کاروان امام(ع)
  • سخنرانی پرشور و روشنگر امام سجاد(ع) در مسجد شام، در جواب سخنان بی منطق خطیب یزید، مبنی بر: «اى مردم! من فرزند مكه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم .... من فرزند آنم كه جبرئيل او را به سدره المنتهى برد و به مقام ربوبى و نزديكترين جايگاه مقام بارى تعالى رسيد... من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاك ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند ..... من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم...»
  • یزید از ترس شورش مردم، دستور داد: اذان بگویند.
  • امام(ع) با بهره گیری از کلمات اذان، سخنان کوبنده خود را ادامه داد که: «اى يزيد! اين جنايت را مرتكب شدى و باز مى گوي: محمد رسول خداست؟ و روى به قبله مى ايستى؟ واى بر تو! در روز قيامت جد و پدر من دشمن تو هستند...»
  • در ميان مردم هياهويى برخاست، بعضى نماز گذاردند و گروهى نماز نخوانده پراكنده شدند!
  • يزيد خود را بيچاره ديد. با كمال بى شرمى و ندامت تمام، اين جنايات را به گردن امراى لشگر و بویژه عبیدالله زیاد ملعون انداخت تا خود را تبرئه كند، بهمین منظور دستور داد تا با اهل بیت(ع) با رافت و مهربانی بر خورد شود، و برای کشته هایشان اقامه عزا کنند!

20 صفر(اربعین شهیدان کربلا):

  • ورود جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى به كربلا و زيارت قبر مطهر امام حسين(ع). او نخستين زايرى بود كه با موفق به زيارت قبر آن حضرت گرديد.
منابع:
1-  تاریخ طبری ج 7 ، ترجمه مرحوم ابوالقاسم پاینده
2- تاریخ ابن اثیر، ج 2،
3- احتجاج طبرسی، ج 2
4- ابومخنف، مقتل الحسين مترجم سيد علي محمد موسوي جزايري، ج1
5- منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1
6- حماسه حسینی،( شهید مطهری )، ج1

نوشتن دیدگاه

- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط موسسه امام هادی علیه السلام در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.


تصویر امنیتی