کانال روایات ناب - حدیث 9707-119
 نجیح
 رَأَيْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع يَأْكُلُ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ كَلْبٌ كُلَّمَا أَكَلَ لُقْمَةً طَرَحَ لِلْكَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْكَلْبَ عَنْ طَعَامِكَ قَالَ دَعْهُ إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَكُونَ ذُو رُوحٍ يَنْظُرُ فِي وَجْهِي وَ أَنَا آكُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ.
 مردي به نام نجيح مي گويد: ديدم امام حسن (ع) دارد غذا مي خورد. در اين حال سگي آمد و پيش روي آن حضرت ايستاد. امام مجتبي (ع) يک لقمه غذا که مي خورد يک لقمه هم به سگ مي داد. گفتم يابن رسول الله! اجازه مي دهي اين سگ را دور کنم؟ فرمود نه! زيرا دوست ندارم که جانداري به من بنگرد که غذا مي خورم و من چيزي به او ندهم. بگذار باشد وقتي سير شد خودش مي رود.
 بحار الانوار: 43 / 352 ح29

 

|راوی|شهادت امام حسن مجتبی|بحار الانوار|سیره امام حسن مجتبی|غذا|

رأيت الحسن بن علي ع يأكل و بين يديه كلب كلما أكل لقمة طرح الكلب مثلها فقلت له يا ابن رسول الله ألا أرجم هذا الكلب عن طعامك قال دعه إني الأستحيي من الله عز و جل أن يكون ذو روح ينظر في وجهي و أنا آكل ثم لا أطعمه

نوشتن دیدگاه

- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط موسسه امام هادی علیه السلام در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.


تصویر امنیتی