جامع الزیارات 4

 برگرفته از جلد چهارم کتاب
جامع زیارات المعصومین

برای مطالعه مشخصات کتاب کلیک کنید

 

دسته بندی محتوایی

زندگی نامه امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

نام و نسب مبارك امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

امام حسن فرزند على، فرزند محمّد، فرزند على، فرزند موسى، فرزند جعفر، فرزند محمّد، فرزند على، فرزند حسين، فرزند على بن أبيطالب عليهم‏ السلام.

كنيه او: أبو محمّد.

ألقاب او: زكى، عسكرى، هادى، مهتدى، نقى، و...

مادر گرامى او عليه ‏السلام: مادر او كنيزى بوده است كه به او حُديث مى‏گفتند، و برخى نام ديگرى را براى او ذكر كرده‏اند[1].

ولادت امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

در روز جمعه هشتم ربيع الثانى سال 232 هجرى قمرى در مدينه منوره ديده به جهان گشود.[2]

ويژگى‏هاى امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

او گندمگون، چشم درشت، نيكو قامت، زيبا رو، و خوش اندامى بود كه شكوه و هيبت داشت.[3]

 

شخصيت امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

  1. ابوبكر فهفكى مى‏گويد: امام هادى عليه ‏السلام به من نوشت كه: پسرم ابو محمّد، به صورت غريزى خيرخواه‏ترين افراد آل محمد، و در حجّت و برهان مطمئن‏ترين و معتبرترين ايشان است، او پسر بزرگتر و جانشين من است، و رشته‏ها و احكام امامت به او مى‏رسد، پس هر چه مى‏خواهى از من بپرسى از او بپرس كه تمام احتياجات شما نزد اوست[4].

ـ نقل شده است كه: جعفر بن على الهادى از معتمد خواست كه مقام و منزلت برادرش امام حسن عليه ‏السلام را پس از او به او دهد، معتمد به او گفت: بدان منزلت برادرت از جانب ما نيست، از جانب خداى مقتدر و شكوهمند است، و ما در پايين آوردن منزلت او و از بين بردن مقام او تلاش مى‏كرديم ولى خداوند متعال نمى‏خواست مگر آنكه هر روز بر منزلت او بيفزايد، زيرا او داراى پارسايى و نيك سيرتى و دانش و عبادت بود، بنابراين اگر تو نزد شيعيان برادرت جايگاهى همچون او داشته باشى به ما نياز ندارى، و اگر نزد آنان اين منزلت را ندارى ما نمى‏توانيم براى تو كارى انجام دهيم[5].

ـ بختيشوع نصرانى از زيرك‏ترين پزشكان آن عصر بود، مى‏خواست يكى از شاگردان خود را براى حجامت نزد امام عليه ‏السلام بفرستد، به او سفارش كرد: ابن الرضا از من خواسته كسى را براى حجامت خدمت او بفرستم، خدمت او برو، او در عصر ما زير اين آسمان داناترين مردم است، پس بپرهيز از اين كه در دستوراتش به او
اعتراض كنى[6].

ـ عبيداللّه‏ بن خاقان وزير معتمد به فرزند خود احمد ـ درباره شخصيت امام ـ مى‏گويد: پسرم! اين مرد امام شيعيان است، او ابن الرضا است.... پسرم! اگر خلافت از دست خلفاى بنى العباس بيرون رود هيچ يك از بنى هاشم جز اين فرد شايستگى آن را ندارد، زيرا اين به خاطر فضل و پاكدامنى و سيرت و پارسايى و زهد و عبادت و اخلاق نيكو و خوبى‏هايى كه دارد شايسته آن است.

و اگر پدر او را مى‏ديدى با رادمردى بزرگوار، نجيب، خيرخواه، و داراى فضل روبرو مى‏شدى[7].

ـ ابن صبّاغ مالكى مى‏گويد: مناقب سرور ما ابو محمّد حسن عسكرى دلالت دارد كه او جوانمرد فرزند جوانمرد است، هيچ كسى در امامت او شك و ترديد ندارد، او سرور مردمان عصر خود و امام مردمان روزگار خود است، گفتارهايش استوار و حكيمانه، و كردارش ستوده است، اگر فضلاى زمان او قصيده باشند او شاه بيت آن است، و اگر در رديف گلوبند (طلايى عروس زمانه) جاى گيرند او يگانه مهره درخشان ميانى آن است، و تك سوار دانش‏ها كه هيچ كس به پاى او نمى‏رسيد، و بيان كننده مشكلات پيچيده آن كه هيچ كس توان تيزبينى و بحث با او را نداشت، كشف كننده حقيقت‏ها با ديدگاه صحيح خود، آشكار كننده دقايق با انديشه نافذ خود، و الهام شده در نهانش به رازهاى پنهان، كه ريشه و جان و ذاتش با شرافت است[8]...

ـ علاّمه شبراوى شافعى مى‏گويد: يازدهمين از امامان، حسن است كه لقب او خالص، و نيز لقب ديگر او عسكرى است. در شرافت او همين بس كه امام مهدى
منتظَر از فرزندان اوست، پس از آنِ خداست خير فراوان اين خانواده گرانمايه، و  اين خاندانِ سرورِ والامقام، و فخر به او تو را بس، و بلندمرتبگى او تو را كافى... وه! چه خاندان بلند مرتبه‏اى! والا منزلتى! در والا مرتبگى و كمال با ستاره سماك توان رقابت دارد، و در منزلت و جايگاه بر ستاره‏هاى دو برادران برترى، و در صفات كمال آنچنان غرق كه هيچ يك ـ با مگر و به جز ـ استثنا نمى‏شوند، اين امامان در بزرگوارى ـ همچون مرواريدها ـ پشت سر هم مى‏درخشند، و در گرانمايگى از پى هم قرار گرفته‏اند، پس نخستين و پسينشان هماهنگ‏اند، بسا قوم (تيره‏بختى) در فرود آوردن مشعل هدايت آنان مى‏كوشند، ولى خدا آن را بر مى‏افرازد.[9]

خصلت‏هاى كريمانه امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

  1. كرم و بخشش

محمّد بن على بن ابراهيم بن موسى بن جعفر مى‏گويد: زندگى بر ما سخت شد، پدرم به من گفت: با من بيا تا خدمت امام عسكرى عليه ‏السلام برويم چون او را به جود و بخشش توصيف مى‏كنند.

عرض كردم: او را مى‏شناسى؟ گفت: او را نمى‏شناسم و هرگز او را نديده‏ام.

پس آهنگ او كرديم، پدرم در بين راه به من گفت: چه خوب مى‏شد كه دستور مى‏داد پانصد درهم به ما بدهند دويست درهم براى لباس، و دويست درهم براى آرد، و صد درهم براى خرجى و هزينه.

پيش خود گفتم: كاش سيصد درهم نيز به من مى‏داد با صد درهم آن درازگوشى
بخرم، و صد درهم براى خرجى، و صد درهم براى لباس تا به كوه بروم.

پس چون به درب منزل حضرت رسيديم غلام حضرت بيرون آمد و گفت: على بن ابراهيم و محمد فرزندش وارد شود.

چون بر حضرت وارد شديم و سلام كرديم به پدرم فرمود: اى على! چرا تاكنون نزد ما نيامده‏اى؟

گفت: سرورم! خجالت مى‏كشيدم با اين حال شما را ديدار كنم.

چون از نزد حضرت بيرون آمديم غلام حضرت كيسه‏اى را به پدرم داد و گفت: اين پانصد درهم است، دويست درهم براى لباس، و دويست درهم براى آرد، و دويست درهم براى هزينه و خرجى.

وكيسه‏اى را به من داد و گفت: اين سيصد درهم است، صد درهم را براى خريد درازگوش هزينه كنيد، و صد درهم را براى خريد لباس، و صد درهم را براى هزينه، به كوه نرو به محلّه سوراء برو[10].

  1. دانش او

نصير خادم مى‏گويد: بارها مى‏شنيدم كه امام حسن عسكرى عليه ‏السلام با غلامان ترك و رومى و صقلبى خود با لغت و زبانشان سخن مى‏گفت. من تعجب كردم و با خود گفتم: او كه در مدينه متولد شده و تا زمانى كه پدرش أبوالحسن از دنيا رفت، پيش كسى نرفت و كسى او را نديد، پس چگونه اين توانايى را دارد؟! من اين سؤال را در دل خود داشتم كه حضرت رو به من كرد و فرمود: خداى تبارك و تعالى حجت خود را در همه چيز با سائر مردم امتياز بخشيد، و شناخت زبان‏ها و نسب‏ها و مرگها و پيش آمدها را به او عطا كرد، و اگر چنين نبود، ميان حجّت [امام] و
محجوج [مأموم ]فرقى نبود[11].

  1. زهد و عبادت او

زمانى كه حضرت ابومحمد عليه ‏السلام [نزد صالح بن وصيف تركى، پيشكار و اختيار دار مهتدى عباسى] در زندان بود، عباسيون و صالح بن على و ديگرانى كه درباره اهل بيت عليهم‏ السلام منحرف بودند نزد صالح رفتند [تا به او سفارش كنند درباره حضرت سخت‏گيرى كند ]صالح به آنان گفت: چه كنم؟ دو نفر از شرورترين افرادى را كه مى‏توانستم پيدا كنم، بر او گماردم، اينك آن دو نفر [در اثر مشاهده رفتار حضرت عليه ‏السلام] از لحاظ عبادت و نماز و روزه خيلى كوشا شده‏اند، به آنان گفتم: چه در او ديده‏ايد؟

گفتند: چه مى‏گويى درباره مردى كه روز را روزه مى‏گيرد و تمام شب را عبادت مى‏كند، نه سخن مى‏گويد و نه به چيزى سرگرم مى‏شود، چون به او نگاه مى‏كنيم، اندام ما مى‏لرزد، و چنان مدهوش مى‏شويم كه توان خود را از دست مى‏دهيم، آنان چون اين را شنيدند، نوميد برگشتند[12] .

خلفاى معاصر امام حسن عسكرى عليه ‏السلام

در مدت كوتاه امامت حضرت عليه ‏السلام، معتز و مهتدى و معتمد عباسى هم عصر حضرت بودند كه شديدترين گرفتارى و فشار و تعقيب و هراس را از آنان ديد، چنان كه بارها امام عليه ‏السلام را زندانى كردند[13].

شهادت امام حسن عسكرى  عليه ‏السلام

حضرت ـ كه سلام خدا بر او باد ـ روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260
هجرى به شهادت رسيد، برخى ماه ربيع الثانى سال 260 را ذكر كرده‏اند[14].

 

 

[1] و 2 ـ نگاه كن: موسوعه زيارات المعصومين عليهم‏ السلام، ج 4، ص 187 ـ 188.

[2]

[3] ـ راجع كافى، ج 1، ص 503 ، ضمن ح 1؛ كمال الدين، ص 40 ضمن مقدّمة المصنّف.

[4] ـ كافى، ج 1، ص 327، ح 11.

[5] ـ كمال الدين، ص 479، ضمن ح 26.

[6] ـ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 422، ح 3.

[7] ـ كمال الدين، ص 41.

[8] ـ فصول المهمّه، ص 290.

[9] ـ الإتحاف بحبّ الأشراف، ص 178 ـ 179.

[10] ـ ارشاد مفيد، ج 2، ص 326. وسُوراء: موضع قريب من الحلّة في العراق.

[11] ـ كافى، ج 1، ص 509 ، ح 11.

[12] ـ كافى، ج 1، ص 512 ، ح 23.

[13] ـ تاريخ الخلفاء سيوطى، ص 422 ـ 425.

[14] ـ نگاه كن: موسوعه زيارات المعصومين عليهم‏ السلام، ج 4، ص 189.

نوشتن دیدگاه

- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط موسسه امام هادی علیه السلام در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.


تصویر امنیتی