زندگانى امام حسن مجتبى عليه السلام
اسم و نسب امام حسن مجتبى عليه السلام:
او حسن بن على، فرزند ابوطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبد مناف است.
كنيه او: ابو محمّد است.
القاب او: زكى، مجتبى، سيد شباب اهل الجنة (= سرور جوانان اهل بهشت)، سبط اوّل، تقى، زاهد، البرّ (= نيكوكار)، الطيّب (= پاك)...
مادر او: فاطمه دختر گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله است.[1]
ولادت امام حسن مجتبى عليه السلام:
شب يا روز نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجرت در مدينه منوّره به دنيا آمد.[2]
درباره ولادت امام حسن از اميرالمؤمنينعليه السلام روايت شده كه فرمود: بعد از اينكه اسماء او را در پارچه سفيد پيچيد به رسول خداصلى الله عليه و آله داد، و پيامبر او را گرفت، ابتدا در گوش راست او اذان و سپس در گوش چپ او اقامه گفت.
آنگاه از على عليه السلام پرسيد: اسم فرزندم را چه گذاشتهاى؟ عرض كرد: من در نام
نهادن او بر تو سبقت نمىگيرم. فرمود: من نيز بر پروردگارم سبقت نمىگيرم. پس جبرئيل عليه السلامنازل شد و گفت: اى محمّد! پروردگارت به تو سلام مىرساند و مىفرمايد: على براى تو در جايگاه هارون است نسبت به موسى، با اين تفاوت كه بعد از تو پيامبرى نيست، پس اين را به نام فرزند هارون نامگذارى كن. پيامبر فرمود: اسم فرزند هارون چيست؟ جبرئيل گفت: شبر. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: زبان من عربى است. جبرئيل گفت: حسن بنامش. پس حضرت صلي الله عليه و سلمچنين كرد.[3]
و از اسماء دختر عميس نقل شده كه رسول خدا صلي الله عليه و سلم روز هفتم براى حسن دو قوچ زيبا و نمكين عقيقه كرد و سرش را تراشيد و هموزن موهايش صدقه داد، و با دست مبارك خود به سرش خلوق[4] ماليد.[5]
جايگاه امام حسن مجتبى نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله:
از براء بن عازب نقل شده كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و سلم را ديدم كه حسن فرزند على بر دوش او بود و مىفرمود: خدايا! من او را دوست دارم تو هم او را دوست بدار.[6]
از ابن عباس نقل شده كه گفت: حسن بن على بر دوش رسول خدا صلي الله عليه و سلمبود، يك نفر گفت: چه خوب مركبى سوار شدهاى اى پسر! پيامبر صلي الله عليه و سلمفرمود: و او چه خوب سوارهاى است.[7]
و از ابى بكره نقل شده كه گفت: پيامبرصلي الله عليه و سلم با ما نماز مىخواند، در حال سجده حسن بن على كه كودك بود، مىآمد و بر گردن يا پشت پيامبر مىنشست، و پيامبر او را با ملايمت بلند مىكرد، وقتى نماز پيامبر تمام شد، گفتند: اى پيامبر خدا با اين
كودك چنان رفتار مىكنى كه با هيچ كس نمىكنى؟ پيامبر فرمود: اين گل خوشبوى من است، اين فرزندم سرور و بزرگ است... .[8]
و از ابى هريره نقل شده كه گفت: پيامبر صلي الله عليه و سلم به حسن مىفرمود: خدايا! من او را دوست دارم، او را و دوستدارش را دوست بدار، و گفت: پيامبر صلي الله عليه و سلم او را به سينهاش مىچسبانيد.[9]
از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: هر كس كه شاد مىشود به سرور جوانان اهل بهشت نظر كند پس به حسن بن على نظر كند.[10]
شخصيت امام حسن مجتبى عليه السلام:
روايت شده كه عبداللّه بن زبير همواره مىگفت: سوگند به خدا مادرى چون حسن نزايد.[11]
از مساور نقل شده كه مىگويد: روز وفات حسن بن على ابوهريره را در مسجد رسول خدا ديدم، ايستاده بود و با صداى بلند مىگفت: بگرييد كه امروز عشق پيامبر خدا از دنيا رفت.[12]
روزى معاويه به همنشينانش گفت: چه كسى از نظر پدر، مادر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمو و عمّه، دايى و خاله از همه گرامىتر است؟ گفتند: اميرالمؤمنين! داناتر است.
دست حسن بن على را گرفت و گفت: اين است، پدرش على بن ابىطالب، مادرش فاطمه دختر محمّد، پدر بزرگش رسول خدا صلي الله عليه و سلم، مادر بزرگش خديجه،
عمويش جعفر، عمّهاش هاله دختر ابوطالب، دايىاش قاسم فرزند محمّد، و خالهاش زينب فرزند محمّد صلي الله عليه و سلم است.[13]
و از معاويه نقل شده كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و سلم را ديدم كه زبان، ـ يا گفت: لبهاى ـ حسن بن على را مىمكيد و زبان ـ يا لب هايى ـ كه رسول خدا صلي الله عليه و سلم بِمَكَد عذاب نمىشود.[14]
و ذهبى گفته: حسن، فرزند على، فرزند ابوطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبد مناف، امام بزرگوار، گل خوشبوى رسول خدا صلي الله عليه و سلم و نوه او، سرور جوانان اهل بهشت... و به درستى كه اين امام سرورى بود خوش سيما، زيبا، عاقل، با وقار، بخشنده، قابل ستايش، نيكوكار، متديّن، پرهيزكار، با حيا و بلند مرتبه.[15]
و محمّد بن اسحاق در كتابش گفته: بعد از رسول خدا كسى به گرانمايگى كه [امام] حسن داشت نرسيد، بر درب خانهاش فرشى براى او مىگستردند، هنگامى كه خارج مىشد و مىنشست راه بسته مىشد، از احترامى كه براى او قائل بودند كسى از آنجا عبور نمىكرد، چون متوجه مىشد برمىخاست و داخل خانه مىشد، آنگاه مردم عبور مىكردند، من او را در راه مكّه پياده ديدم. هر كس او را مىديد، پياده مىشد و پياده مىرفت، حتى سعد بن ابى وقاص را ديدم كه پياده مىرفت.[16]
شيخ كمال الدين محمّد بن طلحه شافعى در كتاب مطالب السؤول در فصلى كه درباره اشارات رسول خدا صلى الله عليه و آله در حقّ امام حسن نگاشته نوشته است: اين فصلى
است كه اصلش مورد توجّه، و فضيلتش قطعى، و نقلش نمايان، و سايهاش گسترده، و يادش مورد سفارش، و درخت كُنارش بىخار، و ميوههاى درخت موزش خوشه خوشه روى هم چيده است، و اين از درخشانترين خصلتها و مديحههايش شمرده مىشود، زيرا اين فصل از اشارات گوناگون نبوى و رفتارها و گفتارهاى پاك و برجسته مطالبى را گرد آورده است كه انوار مناقب از آن مىدرخشد و (امام) حسن را تا شريفترين درجات والا بالا مىبرد و فضائل برجسته از هر سو او را فرا مىگيرد، زيرا هر كه پا جاى پاى رسول خدا صلى الله عليه و آله نهد (و كامل از او پيروى كند) در بلنداى ستارگان شرافت گام نهاده است، و آفرين و خوشا به حال كسى كه خداوند او را از جانب پيامبرش به اين عطايا اختصاص داده است.[17]
و ابو نعيم اصفهانى گفته: سرور جوانان [اهل بهشت] اصلاح بخش ميان نزديكان و دوستان، شبيه به رسول خدا صلي الله عليه و سلم و حبيب او، فرزند هدايت، و ملازم پرهيزكاران، پنجمين نفر اهل كساء، و فرزند سرور زنان، حسن بن على بن ابىطالب ـ كه خدا از آنان خشنود باشد ـ .[18]
و ابن ابى الحديد معتزلى ذكر كرده كه همانا حسن شبيهترين مردم از نظر خلقت ظاهرى و اخلاق به رسول خدا صلىاللهعليهوآله[19]، و خوشسيماترين مردم بود[20]، و بيشتر از همه مردم داراى سعه صدر [و صبور و بردبار] بود[21] و خوش آهنگترين روش و منش را داشت و كسى نمىتوانست يك سخن ناشايست از او نقل كند و نه يك
كلمه بيهوده (از او بشنود).[22]
كرم و بخشش امام حسن مجتبى عليه السلام :
امام حسن عليه السلام شكر صدقه مىداد، علّتش را پرسيدند، فرمود: من آن را دوست دارم و خداوند فرموده: «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ»؛ به [كمال] نيكى [نيكوكاران ]نمىرسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.[23]
و از شهاب بن عامر نقل شده كه گفت: حسن بن على دو بار نصف تمام اموالش حتّى يك لنگه كفش خود را در راه خدا بخشيد و صدقه داد.[24]
مشخصات ظاهرى امام حسن مجتبى عليه السلام:
روايت شده آن حضرت سفيد چهره سُرخگون، داراى چشمان سياه و درشت، گونههاى صاف و هموار، موهاى باريك ميان سينه تا روى شكم، و محاسن پُر پشت مجعّد و پهن بود، و گردنش كشيده و سيمگون، و استخوانبندىاش درشت، و سينهاش پهن و چهارشانه و ميان بالا بود كه زيباترين چهره... و موهاى فردار داشت و بسيار خوش هيكل بود.[25]
شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام:
آن حضرت مسموم به سوى رحمت خدا شتافت، شهادت آن حضرت سال پنجاه هجرى دو شب مانده به آخر ماه صفر رخ داد.[26]
[1] و 2 ـ نگاه موسوعه زيارات المعصومين عليهم السلام، ج 1، ص 297 ـ 298.
[3] ـ ذخائر العقبى، ص 120.
[4] ـ خَلُوق: گونهاى عطر كه بيشتر اجزاى آن زعفران باشد.
[5] ـ همان، ص 119.
[6] و 5 ـ جامع الاصول، ج 10، ص 19، شمارههاى 6540 و 6541.
[8] ـ حلية الاولياء، ج 2، ص 44، شماره 1424.
[9] ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 51، شماره142.
[10] ـ بداية والنهايه، ج 8، ص 39.
[11] ـ همان، ج 8، ص 41.
[12] ـ همان، ج 8، ص 48.
[13] ـ العقد الفريد، ج 5، ص 85 .
[14] ـ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 93.
[15] ـ سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 245 و253.
[16] ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 7.
[17] ـ مطالب السؤول، ج 2، ص 11.
[18] ـ تاريخ إصبهان، ج 1، ص 69.
[19] ـ شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 280.
[20] ـ همان، ج 15، ص 277.
[21] ـ همان، ج 16، ص 21.
[22] ـ همان، ج 15، ص 271.
[23] ـ عوالى اللآلى، ج 2، ص 74، ح 196 وآيه 92 سوره آل عمران .
[24] ـ حلية الاولياء، ج 2، ص 46، ح 1433، به نقل از كشف الغمّه، ج 2، ص 193.
[25] ـ ذخائر العقبى، ص 127 ـ 128؛ و نگاه كنيد: بحارالأنوار، ج 44، ص 136، ضمن شماره 4.
[26] ـ نگاه كنيد: مقاتل الطالبيّين، ص 73؛ شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، ج 16، ص 49؛ الارشاد، ج 2، ص 16؛ موسوعه زيارات المعصومين عليهم السلام، ج 1، ص 299.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.