آیت الله رفیعی پور

 

آیت الله رفیعی پور: امام هادی علیه السلام به دلیل شرایط خاص زمان خود، در میان شیعیان هم غریبند. نام ایشان برای مردم، تداعی کنندۀ زیارت جامعه کبیره است.
حوزه/ موسسۀ پیام امام هادی علیه السلام در آغاز سیزدهمین قرن ولادت آن حضرت یعنی ۱۵ ذی حجۀ ۱۴۱۲ قمری تاسیس شد و تاکنون ربع قرن از فعالیت آن می گذرد.

 خبر موسسه امام هادی آیت الله ساجدیآیت الله ساجدی از علمای افغانستان از مؤسسه امام هادی علیه السلام قم بازدید و از نزدیک با فعالیت های این مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی آشنا شد.

 به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین سید هادی رفیعی پور در ابتدای این دیدار ضمن خیرمقدم به این  عالم افغانی، توضیحاتی پیرامون کتاب های «المقنع»، «الهدایه»، «الاعتقادات شیخ صدوق»، «موسوعه زیارات المعصومین علیهم السلام»، «جامع زیارات المعصومین علیهم السلام»، «دعاء الندبه و توثیقه من الکتاب والسنه» و برخی دیگر از منشورات مؤسسه ارائه کرد.

مدیر مؤسسه امام هادی علیه السلام قم ضمن اعلام آمادگی این مؤسسه برای همکاری با مراکز فرهنگی و انتشاراتی کشور افغانستان در راستای نشر معارف اهل بیت علیهم السلام، 3 دوره از تمام آثار این مؤسسه را به کتابخانه های حوزه های علمیه حضرت قائم (عج) مشهدمقدس، زینبیه کابل و کتابخانه شخصی آیت الله ساجدی اهداء کرد.

همچنین در ادامه آیت الله ساجدی که از میهمانان بیست و نهمین کنفرانس وحدت اسلامی بود در سخنانی به فشارها و سختی هایی که در دوران ظاهر شاه و بعد از او به شیعیان افغانستان وارد شد، اشاره کرد و گفت: در آن زمان شیعیان حق دفاع از اعتقادات خود را نداشتند و همواره مورد ظلم و ستم بوده اند.

وی در پایان خاطرنشان ساخت: از حضور در این مؤسسه و آشنایی با فعالیت های آن بسیار خرسند شده و امیدواریم زحمات شما نزد خدای متعال مأجور باشد.

گفتنی است؛ آیت الله ساجدی از علمای نام آشنای کشور افغانستان و خواهرزاده مرحوم آیت الله سید علی احمد حجت است.

 وی در کنار تدریس و امور تبلیغی، اداره 2 حوزه علمیه حضرت قائم (عج) در مشهد مقدس و حوزه علمیه زینبیه در کابل را بر عهده دارد.

آیت الله ساجدی در سال 1370 بنا به دعوت مسلمانان مقیم نیوجرسی آمریکا، به این منطقه سفر کرده و مدت 23 سال ضمن حضور در مرکز اسلامی محمدیه، به برپایی نماز با صلابت جمعه در این مرکز، تدریس قرآن از ابتدا تا تربیت قاریان ممتاز و تدریس علوم حوزوی از ابتدا تا سطوح عالیه همت ورزید که نتیجه این زحمات، طلاب فاضلی هستند که هم اکنون در کشورهای آمریکا و کانادا مشغول تبلیغ و انجام وظیفه می باشند.

 

 

 آقای مروج بین الملل دفتر رهبریمسئول بخش بین الملل دفتر رهبر معظم انقلاب در قم از مؤسسه پیام امام هادی علیه السلام بازدید و از نزدیک با آثار و تحقیقات پژوهشی این مؤسسه آشنا شد.

به گزارش خبرگزاری«حوزه» حجت الاسلام والمسلمین مروج، مسئول بخش بین الملل دفتر رهبر معظم انقلاب در قم، از موسسه امام هادی علیه السلام بازدید کرد.

بر اساس این گزارش، در این بازدید، ابتدا حجت الاسلام والمسلمین رفیعی پور، مدیر مؤسسه امام هادی  علیه السلام ضمن خیر مقدم، به معرفی آثار و دستاوردهای پژوهشی این مؤسسه پرداخت و رضایت مندی مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید را باعث افتخار و زمینه رضایت مندی امام زمان(عج) دانست.

وی به ارائه توضیحاتی پیرامون کتاب‌های «الهدایة»، «المقنع» و «الاعتقادات» تألیف مرحوم شیخ صدوق، «موسوعه زیارات المعصومین علیهم‌السلام»، «جامع زيارات المعصومين عليهم‌السلام» و برخی دیگر از منشورات موسسه پرداخت و با اشاره به ترجمه برخی آثار موسسه به زبان های انگلیسی، اردو، ترکی استانبولی و فارسی، بر لزوم جدی تقویت و ترویج این پروژه های تحقیقاتی تاکید کرد.

همچنین، در این دیدار حجت الاسلام والمسلمین مروج، رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه، ضمن ابراز خرسندی از حضور در مؤسسه و آشنایی با آثار فاخر تحقیقی و پژوهشی، از زحمات مسئولان مؤسسه امام هادی علیه السلامعلیه السلام تقدیر کرد.

مسئول بخش بین الملل دفتر رهبر معظم انقلاب در قم، با بیان پیشنهادهایی درباره چگونگی چاپ کتاب ها و معرفی بیشتر مؤسسه و آثار آن به شخصیت های مؤثر در ترویج فرهنگ تشیع، ابراز امیدواری کرد که در آینده، آثار تحقیقی و طرح های پژوهشی مؤسسه امام هادی علیه السلام ، بیشتر مورد توجه و استفاده در داخل و خارج از کشور واقع و در اختیار اندیشمندان، محققان و عموم مردم قرار گیرد.

 

 آمریکایی آیت الله رفیعی پور c.n.nخبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام والمسلمین رفیعی‌پور به خبرنگار شبکه تلویزیونی C.N.N آمریکا گفت: اوباما که خودش را در رأس دنیا می‌داند، باید هم لحنش را عوض کند و هم رفتارش را و سپس خواهان رابطه عادلانه شود.
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام و المسلمین سید هادی رفیعی پور، مدیر مؤسسه امام هادی علیه السلام در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی C.N.N آمریکا، به تشریح فعالیت‌های پژوهشی موسسه پرداخت و کتاب‌هایی چون الاعتقادات شیخ صدوق و موسوعه زیارات المعصومین علیهم السلام را از جمله کتاب‌های شاخص موسسه معرفی کرد.

وی جلد صفر کتاب شریف موسوعه زیارات المعصومین علیه السلام را پاسخ قاطع شیعه و سنی به شبهه افکنی وهابیت دانست و به تشریح آن پرداخت.

حجت الاسلام والمسلمین سید هادی رفیعی‌پور افزود: در این کتاب ما تمام فرقه‌های شیعه و سنی را در مقابل وهابیت قرار دادیم و نشان دادیم که اعتقادات وهابیت را نه علمای شیعه و نه علمای سنی،‌ هیچ کدام قبول ندارند. در این کتاب زیارت، توسل، تبرک، شفاعت را از نظر تمام علما اسلام نقل کرده‌ایم. در بخشی از این کتاب، کلام ابن تیمیه را پی در پی آورده‌ایم و بعد قطعه قطعه کلامش را از نظر علمای شیعه و سنی با قرآن و روایات رد کردیم تا نگویند ابن تیمیه قبل یا بعد، یک جمله ای گفته و شما درست رد نکرده­اید، از این جهت کلام را پی در پی نقل کرده‌ایم.

وی در پاسخ به این سؤال که شما فکر می‌کنید آیا مردم ایران به کتاب موسوعه زیارات المعصومین علیهم السلام اقبال دارند، گفت: ما این کتاب را به زبان عربی نوشته‌ایم و عربی زبانی بین المللی است. اکنون در حال ترجمه کتاب به زبان‌های فارسی، ترکی، انگلیسی و اردو نیز هستیم؛ اما با وجود این که موسوعه عربی بوده و تخصصی است، تا کنون پنج بار چاپ شده است و چندین بار نیز برنده جایزه‌های بین المللی و کشوری شده است.

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی پور ضمن معرفی کتاب الانوارالمضیئه تألیف علامه نیلی گفت: پس از انتشار این کتاب توسط موسسه، بعضی‌ها تعجب کرده و می­گفتند: چگونه این کتاب کوچک، برنده چندین جایزه بین المللی و کشوری شده است؟ در پاسخ به این سؤال ما دو جواب می‌دادیم:

اولا به واسطه پاورقی‌های بسیار خوب از روایات شیعه و سنی که اضافه کرده‌ایم و ثانیا این که خود حضرت مهدی علیه السلام، یک جاذبه بین المللی دارد. به خصوص عدالت آن حضرت که معتقدیم جهانی می­شود.

برخی می‌خواهند بین حضرت عیسی علیه السلام و حضرت مهدی ارواحناله الفداء جدایی بیاندازند؛ اما به اعتقاد ما، این دو بزرگوار با هم هستند و زمانی که حضرت مهدی علیه السلام می‌آید، عیسی علیه السلام نیز می­آید و با او نماز می­خواند.

آقای «فردریک پلایتگن Frederik Pleitgen» خبرنگار شبکه C.N.N پرسید: به نظر شما وهابیت برای این منطقه و حتی کل دنیا چقدر می‌تواند خطرآفرین باشد؟

مدیر مؤسسه امام هادی علیه السلام پاسخ داد: جواب این سؤال خیلی روشن است. قدرت‌هایی که وهابیت را تقویت می‌کنند، در حقیقت ضرر این اقدام به خودشان می‌رسد. دنیا بداند که اسلامِ مردم ایران و اسلامِ شیعه، یک دین متعادل و مترقی است؛ اما اسلام وهابیت افراطی و خشونت طلب است.

در ادامه آقای «فردریک پلایتگن» خبرنگار شبکه C.N.N در پرسش‌هایی خارج از موضوعات پژوهشی، نظر مدیر موسسه را در موضوعات مختلف جویا شد که آیت الله رفیعی‌پور با سعه صدر به همه آنان پاسخ دادند.

خبرنگار شبکه C.N.N پرسید: می گویند جامعه ایران جامعه ای مذهبی است و ایران را همان دینش تقویت کرده و به یک قدرت تبدیل کرده است. نظر شما در این رابطه چیست؟

آیت الله رفیعی پور پاسخ دادند: تا کنون مردم ایران جز پیروی از امامان معصوم علیهم السلام از شخص دیگری الگو نگرفته و نمی‌گیرند.

معیار برای ما بعد از قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امامانمان هستند که به مردم درس شجاعت و آزادی دادند. بنابراین ناسیونالیسم در کشور ما حرف دوم را می‌زند و مذهب حرف اول را.

خبرنگار پرسید، هنگامی که من در نماز جمعه تهران بودم، مشاور رهبر انقلاب در سخنرانی خود گفت: آمریکا می‌خواهد در مسائل سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران دخالت کند و لازم است مردم هوشیار باشند. نظر شما در این خصوص چیست؟

مدیر مؤسسه تحقیقات موسسه امام هادی علیه السلام پاسخ داد: مسلم است که ما از آمریکا ضربه خوردیم. بنده یک طلبه اهل پژوهش هستم و سخنگوی دولت نیز نیستم؛ ولی در رابطه با ارتباط با آمریکا فکر می‌کنم همان طور که امام خمینی(ره) فرمودند: رابطه آمریکا با ایران، رابطه گرگ با میش است. از این رو ما وقتی می‌توانیم با آمریکا ارتباط داشته باشیم که آمریکا عدالت در ارتباط را در عمل نشان دهد. بنده فکر می‌کنم آقای اوباما که خودش را در رأس دنیا می‌داند، باید هم لحنش را عوض کند و هم رفتارش را و سپس خواهان رابطه عادلانه شود. مردم ایران هم مردمی هستند که دوستار عدالت هستند. مردم ایران در عمل نشان دادند که از این گفته اوباما که ما گزینه‌هایی روی میز داریم، به اندازه یک ارزن هم ترس ندارند. در مجموع باید بگویم «همه ما تابع اوامر و ارشادات مقام معظم رهبری دامت برکاته هستیم و تصمیمات ایشان فصل الخطاب است.»

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی پور در پاسخ به این سؤال که شما موقعیت ایران را برای 10 سال آینده از لحاظ اقتصادی و اجتماعی چگونه می‌بینید، گفتند: بحمدالله علی رغم آنکه فشارها و تحریم‌ها وجود داشته است، مردم نه از جنگ علیه ایران احساس ضعف کرده‌اند و نه از تحریم‌ها، این فشارها باعث ترقی و پیشرفت کشورمان شد؛ روزگاری که جنگ را علیه ما شروع کردند، ما سیم خاردار هم نداشتیم؛ ولی این فشارها باعث به وجود آمدن موشک‌های فوق پیشرفته ای شد که همین جوانان ایران آن را تولید کرده‌اند.

hawzahnews

حوزه/ مدیر موسسه پیام امام هادی علیه السلام بر لزوم معرفی و شناساندن هر چه بهتر سیره و کلام نورانی امام علی النقی علیه السلام به آحاد مردم جامعه خصوصاً نسل جوان تاکید کرد.

tasnim

خبرگزاری تسنیم: رئیس موسسه پیام امام هادی علیه السلام گفت: زیارت غدیریه انشای حضرت امام هادی علیه السلامدر مدینه و در زمان انتقال ایشان به سامراست، سند این زیارت بسیار دقیق است و حاوی استدلالات قرآنی، تاریخی و روایی بر ولایت

دو خطبه رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم درباره ماه مبارک رمضان به نام های خطبه شعبانیه و خطبه پیامبر اکرم (ص) در آخرین جمعه ماه شعبان  برگرفته از کتاب شریف انوار درخشان از آثار موسسه امام هادی علیه السلام را در زیر مشاهده می کنید.

خطبه رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم معروف به شعبانيّه

مُحَمَّدُ بْنُ بَكْرِ بْنِ النَقّاشِ، وَأَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطّانِ، وَمُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْراهِيمَ الْمَعاذِيِّ، وَمُحَمَّدُ ابْنُ إِبْراهِيمَ بْنِ إِسْحاقَ الْمُكَتِّبِ، قالُوا: حَدَّثَنا أَبُو الْعَبّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَمْدانِيِّ، مَوْلى بَني هاشِمٍ، قالَ: حَدَّثَنا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ ابْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضّالٍ، عَنْ أَبِيهِ،

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا عليه السلام، عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ الصّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ الْباقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ زَيْنِ الْعابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الشُّهَداءِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أبِيهِ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبيطالِبٍ عَلَيْهِمُ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ، قالَ:

ترجمه:

حسن بن علىّ بن فضّال از امام رضا عليه السلام، از امام كاظم عليه السلام، از امام صادق عليه السلام، از امام باقر عليه السلام، از امام سجّاد عليه السلام، از امام حسين عليه السلام، از سرور اوصياء امير مؤمنان على بن ابى طالب عليهم الصّلاة والسّلام نقل كرده كه فرمودند:

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلمخَطَبَنا ذاتَ يَوْمٍ، فَقالَ:

أَيُّهَا النّاسُ! إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللّهِ بِالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ؛

شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ، وَأَيّامُهُ أَفْضَلُ اْلاَيّامِ، وَلَيالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيالي، وَساعاتُهُ أَفْضَلُ السّاعاتِ. وَهُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلى ضِيافَةِ اللّهِ، وَجُعِلْتُمْ فيهِ مِنْ أَهْلِ كَرامَةِ  اللّهِ.

أَنْفاسُكُمْ فيهِ تَسْبِيحٌ، وَنَوْمُكُمْ فيهِ عِبادَةٌ، وَعَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ، وَدُعاؤُكُمْ فيهِ مُسْتَجابٌ .

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم براى ما خطبه خواند و فرمود:

هان اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به سوى شما رو آورده است؛

ماهى كه نزد خدا بهترين ماه ها، و روزهايش بهترين روزها، و شبهايش بهترين شبها، و ساعاتش بهترين ساعات است. و آن ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا خوانده شده ايد و از گراميان خدا قرار داده شده ايد.

نَفَسهايتان در آن تسبيح، و خوابتان در آن عبادت، و عملتان در آن مقبول، و دعايتان در آن مستجاب است.

فَاسْأَلُوا اللّهَ رَبَّكُمْ بِنِيّاتٍ صادِقَةٍ وَقُلُوبٍ طاهِرَةٍ، أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيامِهِ وَتِلاوَةِ كِتابِهِ؛ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرانَ اللّهِ في هذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ.

وَاذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَعَطَشِكُمْ فِيهِ، جُوعَ يَوْمِ الْقِيـامَةِ وَعَطَشـَهُ. وَتَصـَدَّقـُوا عَلى فُقَرائِكُمْ وَمَساكينِكُمْ، وَوَقِّرُوا كِبارَكُمْ، وَارْحَمُوا صِغارَكُمْ، وَصِلُوا أَرْحامَكُمْ، وَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَغُضُّوا عَمّا لا يَحِلُّ [ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصارَكُمْ، وَعَمّا لا  يَحِلُّ[1]] الإِسْتِماعُ إِلَيْهِ أسْماعَكُمْ

پس خدا ـ  پروردگار خود  ـ را با نيّتهاى خالص، و دلهاى پاك بخوانيد تا به روزه دارى و تلاوت كتاب [ آسمانى] خود موفّقتان بدارد؛ زيرا بدبخت كسى است كه در اين ماه بزرگ از آمرزش خدا محروم بماند.

و با گرسنگى و تشنگى خود در آن، گرسنگى و تشنگى روز قيامت را ياد آوريد. و بر فقيران و مسكينان خود صدقه دهيد، و بزرگان خود را احترام كنيد، و كوچكان خود را رحم كنيد، و أرحام خود را صله كنيد، و زبانهاى خود را نگهداريد، و از چيزهايى كه نگاه به آنها روا نيست چشم پوشيد، و به چيزهايى كه شنيدنش جايز نيست گوش مسپريد،

وَ تَحَنَّنُوا عَلى أَيْتامِ النّاسِ كَما يُتَحَنَّنُ عَلى أَيْتامِكُمْ وَتُوبُوا إِلَى اللّهِ مِنْ ذُنُوْبِكُمْ، وَارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعاءِ في  اَوْقاتِ صَلَواتِكُمْ، فَإِنَّها أَفْضَلُ السّاعاتِ يَنْظُرُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فِيها بِالرَّحْمَةِ إِلى عِبادِهِ؛ يُجِيبُهُمْ إِذا ناجـَوْهُ، وَيُلبِّيهِمْ إِذا نادَوْهُ، وَيَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذا دَعَوْهُ.

أَيُّهاَ النّاسُ! إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمالِكُمْ فَفُكُّوها بِاسْتِغْفارِكُمْ، وَظُهُورَكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزارِكُمْ، فَخَفِّفُوا عَنْها بِطُولِ سُجُودِكُمْ،

و بر يتيمان مردم دلسوزى كنيد چنانكه [ دوست داريد ]بر يتيمان شما دلسوزى شود، و از گناهان خود به سوى خدا توبه كنيد، و در وقتهاى نمازتان دستهاى خود را به دعا بلند كنيد كه بهترين ساعاتى است كه خدا در آن با رحمت به بندگان خود مى نگرد.

چون مناجاتش كنند پاسخشان دهد، و چون او را ندا كنند لبّيكشان گويد، و هر گاه او را بخوانند اجابتشان كند.

هان اى مردم! جانهاى  شما در گرو اعمال شماست، با استغفار خود جانهاى خود را آزاد كنيد، و پشتهاى شما از بار گناهتان سنگين است، با طول سجود خود آن را سبك كنيد،

وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ تَعالى ذِكْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَالسّاجِدِينَ، وَأَنْ لا يُرَوِّعَهُمْ بِالنّارِ يَوْمَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ.

أَيُّهَاالنّاسُ! مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمُ صائِما مُؤْمِنا في هذَا الشَّهْرِ، كانَ لَهُ بِذلِكَ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ، وَمَغْفِرَةٌ لِما مَضى مِنْ ذُنُوبِهِ.

فَقيلَ لَهُ: يا رَسُولَ اللّهِ لَيْسَ كُلُّنا يَقْدِرُ عَلى ذلِكَ.

فَقالَ صلى الله عليه و آله وسلم: اتَّقُوا النّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ، اتَّقُوا النّارَ وَلَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ ماءٍ.

و بدانيد خدا ـ كه يادش بلند است ـ به عزّت خود سوگند ياد كرده است كه نماز گزاران و سجده كنندگان را عذاب نكند، و در آن روز كه همه در پيشگاه پروردگار عالميان به [ محاسبه ]ايستند آنان را با آتش نترساند.

اى مردم! هر كس در اين ماه روزه دار مؤمنى را افطارى دهد پاداش  آن نزد خداى متعال آزادى يك بنده و آمرزش گناهان گذشته اش خواهد بود.

عرض شد: اى رسول خدا! همه ما توانا بر افطارى دادن نيستيم.

فرمود: از آتش بپرهيزيد هرچند با نصف خرما باشد، از آتش بپرهيزيد هرچند با جرعه اى آب باشد.

أَيُّهَا النّاسُ! مَنْ حَسَّنَ مِنْكُمْ في هذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ، كانَ لَهُ جَوازاٌ عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ اْلأَقْدامُ.

وَمَنْ خَفَّفَ في هذَا الشَّهْرِ عَمّا مَلَكَتْ يَمينُهُ، خَفَّفَ اللّهُ عَلَيْهِ حِسابَهُ.

وَمَنْ كَفَّ فيهِ شَرَّهُ، كَفَّفَ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ يَلْقاهُ.

وَمَنْ أَكْرَمَ فيهِ يَتِيما، أَكْرَمَهُ اللّهُ يَوْمَ يَلْقاهُ.

وَمَنْ وَصَلَ فيهِ رَحِمَهُ، وَصَلَهُ اللّهُ بِرَحْمَتِهِ يَوْمَ يَلْقاهُ.

وَمَنْ قَطَعَ فيهِ رَحِمَهُ، قَطَعَ اللّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ يَوْمَ يَلْقاهُ،

وَمَنْ تَطَوَّعَ فيهِ بِصَلاةٍ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ.

اى مردم! هركس در اين ماه اخلاق خود را نيكو كند در آن روز كه قدمها [ بر صراط] مى لرزد براى او جواز بر صراط خواهد بود، و هركس دراين ماه بر مملوك [ و زيردست] خود آسان گيرد خدا حساب او را آسان كند، و هركس در اين ماه شرّ خود را [ از مردم] باز دارد خدا ـ در روزى كه با او ديدار كند ـ خشم خود از او برگيرد.

و هر كس در اين ماه يتيمى را اكرام كند خدا ـ  در روز ديدارش  ـ او را اكرام كند، و هركس در اين ماه با ارحام خود صله كند خدا ـ در روز ديدارش ـ او را به رحمتش رساند، و هركس در اين ماه از ارحام خود ببُرد خداـ در روز ديدارش ـ رحمت خود را از او قطع كند، و هركس در اين ماه نماز مستحبّى بخواند خدا برائت از آتش برايش بنويسد،

وَمَنْ أَدّى فيهِ فَرْضا، كانَ لَهُ ثَوابُ مَنْ أَدّى سَبْعِينَ فَريضَةً فِيما سِواهُ مِنَ الشُّهُورِ.

وَمَنْ أَكْثرَ فيهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ، ثَقَّل اللّهُ مِيزانَهُ يَوْمَ تَخِفُّ الْمَوازينُ.

وَمَنْ تَلا فيهِ آيَةً مِنَ الْقُرآنِ، كانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ في غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.

أَيُّهَا النّاسُ! إِنَّ أَبْوابَ الْجِنانِ في هذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ، فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لا يُغْلِقَها عَلَيْكُمْ؛ وَأَبْوابَ النّيرانِ مُغْلَقَهٌ، فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لا يَفْتَحَها عَلَيْكُمْ؛ وَالشَّياطينَ مَغْلُولَةٌ، فَاسْأَلوُا رَبَّكُمْ أَنْ لا يُسَلِّطَها عَلَيْكُمْ.

و هر كس در اين ماه واجبى را انجام دهد پاداش كسى را كه هفتاد واجب در ماه هاى ديگر انجام دهد خواهد داشت، و هر كس در اين ماه صلوات بر من را افزون كند خدا ـ در آن روز كه [كفّه] ترازوهاى عمل [ نيك] سبك است [كفّه ]ترازوى عمل او را سنگين كند، و هر كس در اين ماه آيه اى از قرآن تلاوت كند براى او همچون پاداش كسى كه در ماه ديگر ختم قرآن كند خواهد بود.

اى مردم! در اين ماه درهاى بهشت گشوده است، از پروردگار خود بخواهيد كه آن را بر شما نبندد؛ و درهاى دوزخ بسته است، از پروردگار خود بخواهيد كه آن را بر شما نگشايد؛ و شيطانها در زنجيرند، از پروردگار خود بخواهيد كه آنان را برشما مسلّط نسازد.

قالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنينَ عليه السلام: فَقُمْتُ فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّه ما أَفْضَلُ اْلأَعْمالِ في هذَا الشَّهْرِ؟

فَقالَ: يا أَبَاالْحَسَنِ! أَفْضَلُ اْلأَعْمالِ في هذَا الشَّهْرِ، الْوَرَعُ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، ثُمَّ بَكى .

فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ! ما يُبْكيكَ؟

فَقالَ: يا عَلِيُّ! أَبْكي لِما يُسْتَحَلُّ مِنْكَ في هذَا الشَّهْرِ: كَأَنّي بِكَ وَأَنْتَ تُصَلّي لِرَبِّكَ، وَقَدِ انْبَعَثَ أَشْقَى اْلأَوَّلينَ وَالآخِرينَ، شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمُودَ، فَضَرَبَكَ ضَرْبَةً عَلى قَرْنِكَ، فَخَضَبَ مِنْها لِحْيَتَكَ .

امير مؤمنان عليه السلام فرمود: برخاستم و عرض كردم: اى رسول خدا! بهترين عملها در اين ماه چيست؟

فرمود: اى ابا الحسن! بهترين اعمال در اين ماه پرهيز از حرامهاى خداى سبحان است، سپس گريست. عرض كردم: اى  رسول خدا! براى چه مى گريى؟

فرمود: اى على! مى گريم براى آنچه كه در اين ماه از تو حلال مى شمرند، گويا تو را مى بينم كه به نماز پروردگار خود ايستاده اى در حاليكه شقىّ ترينِ اوّلين و آخرين ـ آن همتاى پى كننده ناقه ثمود ـ برانگيخته شود و ضربتى بر فرقت فرود آورد كه محاسنت را از آن رنگين كند.

قالَ أَميْرُ الْمُؤْمِنينَ عليه السلام: فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ! وَذلِكَ في سَلامَةٍ مِنْ دِيني؟

فَقالَ صلى الله عليه و آله وسلم: في سَلامَةٍ مِنْ دِينِكَ.

ثُمَّ قالَ: يا عَلِيُّ! مَنْ قَتَلَكَ فَقَدْ قَتَلَني، وَمَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَني، وَمَنْ سَبَّكَ فَقَدْ سَبَّني لِأَنَّكَ مِنّي كَنَفْسي؛ رُوحُكَ مِنْ رُوحي، وَطِينَتُكَ مِنْ طِينَتي.

إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى خَلَقَني وَإِيّاكَ، وَاصْطَفاني وَإِيّاكَ، وَ اخْتارَني لِلنُّبُوَّةِ وَاخْتارَكَ لِْلإِمامَةِ؛ فَمَنْ أَنْكَرَ إِمامَتَكَ، فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي.

امير مؤمنان عليه السلام فرمود: عرض كردم: اى رسول خدا! آيا در آن روز دينم در سلامت است؟

فرمود: [ آرى] دينت در سلامت است.

سپس فرمود: اى على! هركس تورا بكشد مرا كشته است، و هركس با تو دشمنى كند با من دشمنى كرده است، و هركس به تو ناسزا گويد به من ناسزا گفته است، زيرا تو از من همچون جان منى، روحت از روح من، و سرشتت از سرشت من است، همانا خداى متعال مرا آفريد و تو را، و مرا برگزيد و تو را، مرا براى پيامبرى برگزيد و تو را براى امامت، پس هر كس امامت تو را انكار كند پيامبرى مرا انكار كرده است.

يا عَلِيُّ! أَنْتَ وَصِيّي، وَأَبُو وُلْدي وَ زَوْجُ ابْنَتي، وَخَليفَتي عَلى أُمَّتي في حَياتي وَبَعْدَ مَوْتي؛ أَمْرُكَ أَمْري وَنَهْيُكَ نَهْيي.

أُقْسِمُ بِالَّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّةِ وَجَعَلَني خَيْرَ الْبَرِيَّةِ، أَنَّكَ لَحُجَّةُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَأَمِينُهُ عَلى سِرِّهِ، وَخَليفَتُهُ عَلى عِبادِهِ[2].

اى على! تو وصىّ من، و پدر فرزندان من، و همسر دختر من، و جانشين من بر امّتم ـ در زندگى و پس از مرگم ـ هستى.

فرمان تو فرمان من، و نهى تو نهى من است، سوگند به آن خدايى كه مرا به پيامبرى برانگيخت، و بهترين آدميان قرار داد، تو  حجّت خدا بر خلق خدا، و امين او بر سرّ او، و خليفه او بر  بندگانش هستى.

خطبه رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم

در جمعه آخر شعبان

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى وَغَيْرُهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبي أَيُّوبَ، عَنْ أَبِي الْوَرْدِ،

عَنْ أَبي جَعْفَرٍ عليه السلامقالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلمالنّاسَ في آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبانَ، فَحَمِدَ اللّهَ وَأَثْنى عَلَيْهِ، ثُمَّ قالَ:

أَيُّهَا النّاسُ! إِنَّهُ قَدْ أَظَلَّكُمْ شَهْرٌ فيهِ لَيْلَةٌ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ؛ فَرَضَ اللّهُ صِيامَهُ، وَجَعَلَ قِيامَ لَيْلَةٍ فيهِ بِتَطَوُّعِ صَلاةٍ، كَتَطَوُّعِ صلاةِ سَبْعِينَ لَيْلَةً فِيما سِواهُ مِنَ  الشُّهُورِ،

ترجمه: امام باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمدر آخرين جمعه اى از ماه شعبان براى مردم خطبه خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:

اى مردم! ماهى بر شما سايه افكنده كه در آن شبى است بهتر از هزار ماه، و آن ماه رمضان است كه خدا روزه آن را واجب، و يك
شب به نماز مستحبّ برخاستن در آن را همچون نماز مستحبّ هفتاد شب از ماه هاى ديگر قرار داده است،

وَ جَعَلَ لِمَنْ تَطَوَّعَ فِيهِ بِخَصْلَةٍ مِنْ خِصالِ الْخَيْرِ وَالْبِرِّ، كَأَجْرِ مَنْ أَدّى فَرِيضَةً مِنْ فَرائِضِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.

وَمَنْ أَدّى فِيهِ فَرِيضَةً مِنْ فَرائِضِ اللّهِ كانَ كَمَنْ أَدّى سَبْعِينَ فَريضَةً مِنْ فَرائِضِ اللّهِ فِيما سِواهُ مِنَ الشُّهُورِ.

وَهُوَ شَهْرُ الصَّبْرِ وَإِنَّ الصَّبْرَ ثَوابُهُ الْجَنَّةُ، وَشَهْرُ الْمُواساةِ وَهُوَ شَهْرٌ يَزيدُ اللّهُ في رِزْقِ الْمُؤْمِنِ فيهِ، وَمَنْ فَطَّرَ فيهِ مُؤمِنا صائِما كانَ لَهُ بِذلِكَ عِنْدَ اللّهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَمَغْفِرَةٌ لِذُنُوبِهِ فِيما مَضى .

و پاداش يك خصلت خير، و نيكوكارى مستحب در آن را همچون پاداش كسى كه واجبى از واجبات خداى سبحان را انجام داده مقرّر فرموده است،

و هر كس يك واجب از واجبات خدا را در آن انجام دهد، همچون كسى است كه هفتاد فريضه از فرايض خدا را در ماه هاى ديگر انجام داده باشد، و آن ماه صبر است و پاداش صبر بهشت است، و نيز ماه هميارى است، و نيز ماهى است كه خدا روزى مؤمن را در آن فزونى بخشد، و هر كس در آن، مؤمن روزه دارى را
افطارى دهد، در نزد خدا پاداش آزادى يك بنده، و آمرزش گناهان گذشته اش را دارد.

قيلَ: يا رَسُولَ اللّهِ لَيْسَ كُلُّنا يَقْدِرُ عَلى أَنْ يُفَطِّرَ صائِما.

فَقالَ: إِنَّ اللّهَ كَريمٌ يُعْطي هذَا الثَّوابَ لِمَنْ لَمْ يَقْدِرْ إِلاّ عَلى مَذَقَةٍ مِنْ لَبَنٍ يُفَطِّرُ بِها صائِما، أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ ماءٍ عَذْبٍ، أَوْ تَمَراتٍ لا يَقْدِرُ عَلى أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ.

وَ مَنْ خَفَّفَ فيهِ عَنْ مَمْلُوكِهٍ خَفَّفَ اللّهُ عَنْهُ حِسابَهُ.

وَ هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ، وَأَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ، وَآخِرُهُ الإِجابَةُ وَالْعِتْقُ مِنَ النّارِ.

عرض شد: اى رسول خدا! همه ما براينكه روزه دارى را افطارى دهيم توانا نيستيم.

فرمود: خدا كريم است همين پاداش را به كسى كه با آبِ آميخته با شيرى، يا با جرعه آب گوارايى، يا با چندين خرما ـ كه جز بر آن قادر نيست ـ روزه دارى را افطارى دهد نيز عطا مى كند.

و هر كس در آن بر مملوك (و زير دست) خود آسان گيرد خدا از او آسان حساب كشد.

واين ماهى است كه آغاز آن رحمت، و ميانه آن مغفرت، و پايان آن اجابت و آزادى از آتش است.

وَ لا غِنى بِكُمْ عَنْ أَرْبَعِ خِصالٍ: خَصْلَتَيْنِ تُرْضُونَ اللّهُ بِهِما، وَخَصْلَتَيْنِ لا غِنى بِكُمْ عَنْهُما.

فَأَمَّا اللَّتانِ تُرْضُونَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِهِما: فَشَهادَةُ أَنْ لا إِلهَ إلاَّ اللّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلم.

وَ أَمَّا اللَّتانِ لاغِنى بِكُمْ عَنْهُما: فَتَسْأَلُونَ اللّهَ فيهِ حَوائِجَكُمْ وَالْجَنَّةَ، وَتَسْأَلُونَ الْعافِيَةَ وَتَعُوذُونَ بِهِ مِنَ النّارِ[3].

و شما [ در اين ماه] از چهار خصلت بى نياز نيستيد، با دو خصلت خدا را خشنود مى سازيد، و به دو خصلت ديگر نيز  محتاجيد.

امّا آن دو كه با آنها خداى سبحان را خشنود مى كنيد: شهادت به اين است كه هيچ معبود بحقّى جز خدا نيست، و  محمّد صلى الله عليه و آله وسلمرسول خداست.

و امّا آن دو كه شما را خوشنود مى كند و از آنها بى نياز نيستيد اين كه: از خدا ـ در اين ماه ـ حوائج و بهشت و عافيت را بخواهيد،
و از آتش به او پناه بريد.

 

[1]. كذا في الأمالى، وليس في العيون .

[2]. عيون اخبار الرّضا، ج1، ص230، ح53، والأمالى، المجلس20، ص84، ح4. والحديث موثّق كالصّحيح على ما قاله المجلسىّ الأوّل رحمه الله (روضة المتّقين، ج3، ص 277).

[3]. الكافي، ج4، باب فضل شهر رمضان، ص66، ح4. والحديث حسن على ما قاله المجلسىّ رحمه الله مرآة العقول، ج16، ص 206.

و رواه الصدوق في من لايحضره الفقيه، ج2، باب فضل شهر رمضان وثواب صيامه، ص58، ح1؛ والأمالى، المجلس11، ص43، ح1؛ وثواب الأعمال، ص90، ح7؛ والخصال، ص259، ح135، وفضائل الأشهر الثلاثة، ص71، ح51 .

خطبه امير المؤمنين عليه السلام درنخستین روز ماه مبارک رمضان در مسجد كوفه برگرفته از کتاب شریف انوار درخشان از آثار موسسه امام هادی علیه السلام را در زیر مشاهده می کنید.

خطبه امير المؤمنين عليه السلام در مسجد كوفه - به مناسبت ماه مبارک رمضان

أَحْمَدُ بْنُ هاروُنَ الْفامِيُّ رضى الله عنه[1] قالَ: حَدَّثَني مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ جامِعٍ[2]، عَنْ أَبيهِ[3]، عَنْ هارُونَ بْنِ مُسْلِم[4]، عَنْ مَسْعَدَةَ الرَّبَعِيِّ[5]،

عَنِ الصّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ آبائِهِ عليهماالسلام، قالَ: خَطَبَ أَميرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام في أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ في مَسْجِدِ الْكُوفَةِ.

ترجمه: امام صادق عليه السلام از پدر خود از اجداد بزرگوارش نقل مى كند كه فرمودند:

در نخستين روز ماه رمضانى در مسجد كوفه أمير مؤمنان عليه السلام
خطبه خواند.

فَحَمِدَ اللّهَ بِأَفْضَلِ الْحَمْدِ وَأَشْرَفِها وَأَبْلَغِها وَأَثْنى عَلَيْهِ بِأَحْسَنِ الثَّناءِ، وَصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله وسلم،ثُمَّ قالَ:

أَيُّهَا النّاسُ! إِنَّ هـذَا الشَّهْرَ شَهـْرٌ فَضَّلَهُ اللّهُ عَلى سائِرِ الشُّهُورِ، كَفَضْلِنا أَهْلِ الْبَيْتِ عَلى سائِرِ النّاسِ.

وَهُوَ شَهْرٌ يُفْتَحُ فيهِ أَبْوابُ السَّماءِ وَأَبْوابُ الرَّحْمَةِ، وَيُغْلَقُ فيهِ أَبْوابُ النِّيرانِ.

وَهُوَ شَهْرٌ يُسْمَعُ فيهِ النِّداءُ، وَيُسْتَجابُ فيهِ الدُّعاءُ، وَيُرْحَمُ فيهِ الْبُكاءُ.

و با بهترين و شريفترين و رساترين ستايش، و زيبا ترين سپاس، خدا را ستود، و بر پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله وسلم و آل او درود فرستاد، سپس فرمود:

هان اى مردم! اين ماه ماهى است كه خدا آن را بر ديگر ماه ها فضيلت داده به همانسان كه ما خاندان پيامبر را بر ديگر مردم.

واين ماهى است كه درهاى آسمان، و درهاى رحمت الهى در آن گشوده، و درهاى دوزخ در آن بسته است.

واين ماهى است كه نداها در آن شنيده، و دعاها در آن مستجاب، و به گريه ها در آن رحم مى شود.

وَ هُوَ شَهْرٌ فيهِ لَيْلَةٌ نَزَلَتِ [ تَنْزِلُ] الْمَلائِكَةُ فيها مِنَ السَّماءِ فَتُسَّلِمُ عَلَى الصّائِمِينَ وَالصّائِماتِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى مَطْلَعِ الْفَجْرِ، وَ هِيَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ قُدِّرَ فيها وِلايَتي قَبْلَ أَنْ خُلِقَ آدَمُ عليه السلام بِأَلْفَيِْ عامٍ. صِيامُ يَوْمِها أَفْضَلُ مِنْ صِيامِ أَلْفِ شَهْرٍ، وَالْعَمَلُ فيها أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ في أَلْفِ شَهْرٍ.

أَيُّهَا النّاسُ! إِنَّ شُمُوسَ شَهْرِ رَمَضانَ لَتَطْلُعُ عَلَى الصّائِمِينَ وَالصّائِماتِ، وَإِنَّ أَقْمارَهُ لَيَطْلُعُ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ.

وَ ما مِنْ يـَوْمٍ وَلَيْلَةٍ مِنَ الشَّهْرِ إِلاّ وَالْبِرُّ مِنَ اللّهِ تَعالى يَتَناثَرُ مِنَ السَّماءِ عَلى هذِهِ اْلأُمَّةِ؛

و در اين ماه، شبى است كه فرشتگان در آن از آسمان فرود مى آيند و تا دميدن سپيده فجر، بر مردان و زنان روزه دار ـ به اذن پروردگارشان ـ سـلام مى گويند، و آن شب قدر است كه ـ دو هزار سال پيش از آفرينش آدم ـ خدا در آن ولايت مرا تقدير فرمود، روزه يك روز آن بهتر از روزه هزار ماه، و عمل در آن بهتر از عمل هزار ماه است.

هان اى مردم! آفتاب روزهاى ماه رمضان، و ماه شبهاى آن با رحمت [ ويژه خدا] بر روزه داران مى تابد.

هيچ شب و روزى در آن نيست مگر آنكه نيكى [ و احسان] خدا بر اين امّت از آسمان نثار مى شود،

فَمَنْ ظَفِرَ مِنْ نِثارِ اللّهِ بِدُرَّةٍ، كَرُمَ عَلَى اللّهِ يَوْمَ يَلْقاها؛
وَما كَرُمَ عَبْدٌ عَلَى اللّهِ إِلاّ جَعَلَ الْجَنَّةَ مَثْواهُ.

عِبادَ اللّهِ! إِنَّ شَهْرَكُمْ لَيْسَ كَالشُّهُورِ؛ أَيّامُهُ أَفْضَلُ اْلأَيّامِ، وَلَياليهِ أَفْضَلُ اللَيالي، وَساعاتُهُ أَفْضَلُ السّاعاتِ.

هُوَ شَهْرٌ أَلشَّياطِينُ فيهِ مَغْلُولَةٌ مَحْبُوسَةٌ.

هُوَ شَهْرٌ يَزيدُ اللّهُ فيهِ اْلأَرْزاقَ وَالآجالَ، وَيَكْتُبُ فيهِ وَفْدَ بَيْتِهِ. وَهُوَ شَهْرٌ يُقْبَلُ أَهْلُ اْلأيْمانِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرِّضْوانِ، وَالرَّوْحِ وَالرَّيْحانِ، وَمَرْضاتِ الْمَلِكِ الدَّيّانِ.

و هر كس به دُرّى از آن دست يابد، در روز ديدار، بر خدا ارجمند خواهد بود، و هيچ بنده اى نزد خدا ارجمند نخواهد شد مگر آنكه جايش را بهشت قرار دهد.

بندگان خدا! اين ماه شما همچون ماه هاى ديگر نيست؛ روزهايش بهترين روزها، و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است.

اين ماهى است كه در آن، شياطين، بسته و زندانى اند، اين ماهى است كه در آن خدا روزيها و عمرها را افزونى بخشد، و ميهمانى (زيارت) خانه اش را بنويسد، و اين ماهى است كه اهل ايمان [ در آن ]با مغفرت و رضوان و روح و ريحان، و خوشنوديهاى خدا ـ آن پادشاه داور ـ روبرو مى شوند.

أَيُّهَا الصّائِمُ! تَدَبَّرْ أَمْرَكَ، فَإِنَّكَ في شَهْرِكَ هذا ضَيْفُ
رَبِّكَ .

انْظُرُ كَيْفَ تَكُونُ في لَيْلِكَ وَنَهارِكَ؛ وَكَيْفَ تَحْفَظُ جَوارِحَكَ عَنْ مَعاصي رَبِّكَ .

انْظُرْ أَنْ لا تَكُونَ بِاللَّيْلِ نائِما، وَبِالنَّهارِ غافِلاً؛ فَيَنْقَضِيَ شَهْرُكَ، وَقَدْ بَقِيَ عَلَيْكَ وِزْرُكَ؛ فَتَكُونَ عِنْدَ اسْتَيفاءِ الصّائِمِينَ أُجُورَهُمْ، مِنَ الْخاسِرِينَ؛ وَعِنْدَ فَوْزِهِمْ بِكَرامَةِ مَليكِهِمْ، مِنَ الَْمحْرُومِينَ، وَعِنْدَ سَعادَتِهِمْ بِمُجاوَرَةِ رَبِّهِمْ، مِنَ الْمَطْرُودينَ .

اى روزه دار! در كار خود بينديش كه تو در اين ماه، ميهمان پروردگارت هستى.

بنگر در شب و روزت چگونه اى؛  و اندامهاى خود را از گناهان پروردگارت چگونه نگه ميدارى.

بنگر كه شب در خواب، و روز غافل نباشى تا ماهت بگذرد و بار سنگين گناهت بماند و در نتيجه ـ  روز دريافت پاداش روزه داران ـ از زيانكاران، و هنگام رستگارى ايشان به گراميداشت خدايشان، از محرومان، و وقت سعادتمندى آنان در مجاورت پروردگارشان، از رانده شده ها باشى.

أَيُّهَا الصّائِمُ! إِنْ طُرِدْتَ عَنْ بابِ مَليكِكَ، فَأَيَّ بابٍ
تَقْصُدُ؟ وَإِنْ حَرَمَكَ رَبُّكَ، فَمَنْ ذَا الَّذي يَرْزُقُكَ؟

وَإِنْ أَهانَكَ، فَمَنْ ذَا الَّذي يُكْرِمُكَ؟

وَإِنْ أَذَلَّكَ، فَمَنْ ذَا الَّذي يُعِزُّكَ؟

وَإِنْ خَذَلَكَ، فَمَنْ ذَا الَّذي يَنْصُرُكَ؟

وَإِنْ لَمْ يَقْبَلْكَ في زُمْرَةِ عَبيدِهِ، فَإِلى مَنْ تَرْجِعُ بِعُبُودِيَّتِكَ؟

وَإِنْ لَمْ يُقِلْكَ عَثْرَتَكَ، فَمَنْ تَرْجَوْ لِغُفْرانِ ذُنُوْبِكَ؟

وَإِنْ طالَبَكَ بِحَقِّهِ، فَماذا يَكُونُ حُجَّتُكَ؟

اى روزه دار! چنانچه از در [ خانه] مالك خود رانده شوى، آهنگ كدام در كنى؟ و چنانچه پروردگارت محرومت كند، چه كسى روزيت دهد؟

و چنانچه خدا خوارت سازد، چه كسى گراميت بدارد؟

و چنانچه او ذليلت كند، چه كسى عزيزت گرداند؟

و اگر او رهايت سازد، چه كسى ياريت كند؟

و اگر او تو را در زمره بندگانش نپذيرد، با بندگى خود به چه كسى رو كنى؟

و اگر او از لغزشت نگذرد، براى آمرزش گناهانت به چه كسى اميد بندى؟

و اگر حقّش را از تو بخواهد، حجّتت چه خواهد بود؟!

أَيُّهَا الصائِمْ! تَقَرَّبْ إِلَى اللّهِ بِتِلاوَةِ كِتابِهِ في لَيْلِكَ
وَنَهارِكَ، فَإنَّ كِتابَ اللّهِ شافِعٌ مُشَفَّعٌ؛ يَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيامَةِ لِأَهْلِ تِلاوَتِهِ، فَيَعْلَوْنَ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ بِقِراءَةِ آياتِهِ.

[ أَبْشِرْ] أَيُّهَا الصّائِمُ! فَإِنَّكَ في شَهْرٍ صِيامُكَ فيهِ مَفْرُوضٌ، وَنَفَسُكَ فيهِ تَسْبيحٌ، وَنَوْمُكَ فيهِ عِبادَةٌ، وَطاعَتُكَ فيهِ مَقْبُولَةٌ، وَذُنُوبُكَ فيهِ مَغْفُورَةٌ، وَأَصْواتُكَ فيهِ مَسْمُوعَةٌ، وَمُناجاتُكَ فيهِ مَرْحُومَةٌ.

وَلَقَدْ سَمِعْتُ حَبيبي رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلميَقُولُ:

اى روزه دار! در شب و روزت با تلاوت كتاب خدا به او تقّرب جو، كه كتاب خدا شفاعت كننده اى است كه شفاعتش پذيرفته است، و در روز قيامت براى تلاوت كنندگان خود شفاعت كند، پس با قرائت آياتش از درجات بهشت بالا روند.

مژده ات باد اى روزه دار! كه تو در ماهى هستى كه درآن روزه ات واجب، و نفسهايت تسبيح، و خوابت عبادت، و طاعتت مقبول، و گناهت بخشوده، و صداهايت شنيده، و مناجاتت رحم شده است.

از حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم شنيدم كه فرمود:

إِنَّ لِلّهِ تَبارَكَ وَتَعالى عِنْدَ فِطْرِ كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ
عُتَقاءَ مِنَ النّارِ؛ لا يَعْلَمُ عَدَدَهُمْ إِلاَّ اللّهُ، هُوَ في عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ؛ فَإِذا كانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْهُ أَعْتَقَ فيها مِثْلَ ماأَعْتَقَ في جَميعِهِ.

فَقامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ هَمْدانَ فَقالَ: يا أَميرَ الْمُؤْمِنينَ! زِدْنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ حَبيبُكَ في شَهْرِ رَمَضانَ.

فَقالَ: نَعَمْ، سَمِعْتُ أَخي وَابْنَ عَمّي رَسُولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وسلميَقُولُ:

مَنْ صامَ شَهْرَ رَمَضانَ فَحَفِظَ فيهِ نَفْسَهُ مِنَ الَْمحارِمِ، دَخَلَ الْجَنَّةَ.

هنگام افطار هر شب ماه رمضان، براى خداى تبارك و تعالى آزادشده هايى از آتش است كه شمار آنان را جز خدا نداند كه آن در علم غيب اوست. و چون آخرين شب ماه رمضان فرا رسد خدا در آن شب به شمارِ آنچه در همه ماه آزاد شده، آزاد كند.

مردى همْدانى برخاست و عرض كرد: اى امير مؤمنان! از آنچه پيرامون ماه رمضان از حبيب خود شنيده اى براى ما فزون گو.

فرمود: آرى از برادر و پسر عمّ خود رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمشنيدم فرمود: هر كس ماه رمضان را روزه بگيرد و خود را در آن از حرامها باز دارد به بهشت در آيد.

قالَ الْهَمْدانِىُّ¨: يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ! زِدْنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ
أَخُوكَ وَ ابْنُ عَمِّكَ في شَهْرِ رَمَضانَ.

قالَ: نَعَمْ، سَمِعْتُ خَليلي رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلميَقُولُ:

مَنْ صامَ رَمَضانَ إيْمانا وَاحْتِسابا، دَخَلَ الْجَنَّةَ.

قالَ الْهَمْدانِيُّ: يا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ! زِدْنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ خَليلُكَ في هذَا الشَّهْرِ.

فَقالَ: نَعَمْ، سَمِعْتُ سَيِّدَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ رَسُولَ اللّه َ صلى الله عليه و آله وسلميَقُولُ:

همْدانى عرض كرد: اى امير مؤمنان! باز آنچه از برادر و پسر  عمّ خود در باره ماه رمضان شنيده اى فزون فرما.

فرمود: آرى از خليل خود رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمشنيدم فرمود:

هركس ماه رمضان را با ايمان و براى رضاى خدا روزه بدارد به بهشت درآيد.

همْدانى عرض كرد: اى امير مؤمنان! باز در اين زمينه آنچه از خليل خود شنيده اى بيشتر فرما.

فرمود: آرى از سرور اوّلين و آخرين، رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمشنيدم فرمود:

مَنْ صامَ رَمَضانَ فَلَمْ يُفْطِرْ في شيْءٍ مِنْ لَياليهِ عَلى
حَرامٍ، دَخَلَ الْجَنَّةَ.

فَقالَ الْهَمْدانِيُ: يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ! زِدْنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ سَيِّدُ اْلاَوَّلينَ وَالآخِرينَ في هذَا الشَّهْرِ.

فَقالَ: نَعَمْ، سَمِعْتُ أَفْضَلَ اْلأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلينَ وَالْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ يَقُولُ:

إِنَّ سَيِّدَ الْوَصِيّينَ يُقْتَلُ في سَيِّدِ الشُّهُورِ. فَقُلْت يا رَسُولَ اللّهِ! وَما سَيِّدُ الشُهُورِ، وَمَنْ سَيِّدُ الْوَصِيّينَ؟

هركس ماه رمضان را روزه بدارد و در هيچ يك از شبهاى آن با حرام افطار نكند به بهشت درآيد.

همْدانى عرض كرد: اى امير مؤمنان! آنچه از سرور اولين و آخرين پيرامون اين ماه شنيده اى باز بفرما.

فرمود: آرى، از افضل پيامبران و رسولان و فرشتگان مقرّب خدا شنيدم فرمود:

سروَر اوصياء، در سروَر ماه ها كشته مى شود.

عرض كردم: اى رسول خدا! سرور ماه ها چيست، و سرور اوصياء كيست؟

قالَ: أَمّا سَيِّدُ الشُّهُورِ: فَشَهْرُ رَمَضانَ؛ وَأَمّا سَيِّدُ
الْوَصِيّينَ: فَأَنْتَ يا عَلِيُّ!

فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ! فَإِنَّ ذلِكَ لَكائِنٌ؟

قالَ: إِيْ وَ رَبّي، إِنَّهُ يَنْبَعِثُ أَشْقى أُمَّتي، شَقيقِ عاقِرِ ناقَةِ ثَمُودَ، ثُمَّ يَضْرِبُكَ ضَرْبَةً عَلى فَرْقِكَ، تُخْضَبُ مِنْها لِحْيَتُكَ.

فَأَخَذَ النّاسُ بِالْبُكاءِ وَالنَّحيبِ، فَقَطَعَ عليه السلامخُطْبَتَهُ وَنَزَلَ[6].

فرمود: سرور ماه ها ماه رمضان است، و سرور اوصياء تو هستى اى على!

عرض كردم: اى رسول خدا! آيا براستى، آن واقع خواهد شد؟!

فرمود: آرى به پروردگارم سوگند شقى ترين امّتم ـ كه همتاى پى كننده ناقه ثمود است ـ برانگيخته شود و ضربتى بر فرق تو وارد كند كه از آن محاسنت رنگين شود.

پس صداى مردم به گريه و زارى برخاست و امام عليه السلامخطبه را قطع كرد و پائين آمد.

 

[1]. في تنقيح المقال، ج1، ص11 رقم572: «حسن على الأظهر». وفي ص99: « انّه من مشايخ الصدوق، وأكثر الرواية عنه مترضّيا وفيه اشارة إلى وثاقته».

[2]. كان ثقة، وجها، كاتب صاحب الأمر عج. (رجال النّجاشي، ص354، رقم 949).

[3]. شيخ القميّين، و وجههم رجال النجاشي، ص219، رقم573.

[4]. يكنّى أباالقاسم، ثقة، وجه رجال النجاشى، ص 438، رقم 1180.

[5]. ثقة، عين رجال النجاشي، ص415، 1109.

[6]. فضائل الأشهرالثلاثة، ص 107، ح 101.

 فجر موسسه امام هادیبسم الله الرحمن الرحیم

ما در این مدت مصیبت‌ها دیده‌ایم، مصیبت‌های بسیار بزرگ و بعضی پیروزی‌ها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت‌های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل‌های پدر از دست داده.

من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.

من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می‌کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت‌ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می‌گفت و چه می‌گوید که از آ‌ن‌وقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود.

آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است.

برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند.

در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند.

ما فرض می‌کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادراک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟

مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را.

وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.

حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم.

مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند.

و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است.

این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم.

آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر

من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد.

مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند.

شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما می‌خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.

بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا.

فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.

این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشاالله است.

برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.

و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم.

آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است.

خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است.

ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم.

من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید.

یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.

ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود.

ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم.

و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید

آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید من به شما نصحیت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.

ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی.

و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است.

ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

Jame 2کتاب شش جلدی جامع زیارات المعصومین علیهم السلام، درسال 1389 در 2000 نسخه توسط انتشارات پیام امام هادی علیه السلام منتشر شد. این کتاب که جامع ترین کتاب زیارتی پس از «موسوعه زیارات المعصومین علیهم‌السلام» به شمار می‌رود، با متنی صحیح و اعراب گذاری کامل، برای استفاده عموم مردم و با زبان عربی به چاپ رسیده است. در آخر هر جلد از کتاب جامع زیارات، بخشی به نام ملحقات آورده شده و در آن، زندگانی معصوم یا معصومین که در آن جلد زیارتشان آمده، نگاشته شده است.

در جلد نخست این کتاب شریف، تمام زیارات وارده در خصوص امام حسن مجتبی علیه السلام آمده است.

نام و نسب مبارک، ولادت حضرت، جایگاه حضرت، شخصیت امام، کرم و بخشش حضرت،مشخصات ظاهری حضرت و شهادت حضرت، عناوین مطالبی هستند که به تفصیل در آنجا آمده است.

جهت مطالعه اینجا را کلیک نمائید

مشاهده سخنان امام مجتبی علیه السلام در سایت «روایات ناب»

بازدید «گالری تصاویر»